آسمان تصوف پارسی (بخش اول عقاید )

بیانگر اصول و افعال اخلاقی دین{ باورشناسی و تصوف} واکنش و توضیح مسایل سیاسی، اقتصادی، زبانی، ادبی، فرهنگی، تاریخی.....

آسمان تصوف پارسی (بخش اول عقاید )

بیانگر اصول و افعال اخلاقی دین{ باورشناسی و تصوف} واکنش و توضیح مسایل سیاسی، اقتصادی، زبانی، ادبی، فرهنگی، تاریخی.....

معدوم وموجود؟

 متن اصلی:

بسم الله الرحمن الرحیم

معدوم موجودنیست{وجودخارجی ندارد}واموات ازدعا وصدقه ی اشخاص زنده برخوردار می شوندوخداوند متعال دعاهارااجابت می کندونیازهارا برآورده می سازد

شرح:

موضوع اول :آیامعدوم را موجود می نامند؟وآیامعدوم برای خداونددیده می شود؟

معدوم دونوع است :الف- آنست که  وجودش محال است مانند شریک باری تعالی ،درین مورد همه معتقدندکه شری کالباری چیزی نیست که قابل رؤیت باشد

ب- آنست که وجود وعدمش ممکن است،مانند پسری که هنوز به دنیا نیامده است،درین مورداختلاف نظراست،اهل سنت وجماعت می گویندلفظ موجودبرمعدوم اطلاق نمی شودومعدوم قابل رؤیت نیست:استدلال جمهورعلماچنین است:1-مسلماً معدوم نبودِمحض است،فقط هنگامی که  وجودیافت لفظ موجودبرآن اطلاق می شود2- یقیناً سفیدی مویی که هنوز سیاه است،درحال حاضر معدوم است،اگرچنانچه سفیدی آن دیده شودلازم است که خداوندآن رایادرین مو یادرمو ومحل دیگری آن راببیندیابدون ان که درمحلی باشد ببیند .اگرسفیدی رادرهمین موی سیاه ببیندلازمه اش این است که دریک حالت ِ واحد،موی سیاه راسفیدببیند واین امری است مُحال .{زیراجمع ضدین دریک چیزودرآن واحدوازجهت واحدمحال است}واگرسفیدی رادرجاه ومحل دیگری ببیندلازمه اش اینست که این محلی که سفید درآنست متصف به سفیدشودنه آن محل اولی. واگرسفیدی رابدون اینکه درمحلی باشد ببیند،مسلماً است ومحال هم به اجماع علمادیده نمی شود.3- خداوندمتعال فرمود:وقدخلقتک من قبل ولم تک شیئاً" 8مریم"وتراکه قبلاً هیچ نبودی هستی بخشیدم. این آیه دررابطه به زکریااست که گفت خدایا چگونه مراپسری خواهدبوددرحالی که همسرم نازااست ومن نیز به غایت پیری رسیده ام؟ خداوندوجودقبل ازآفرینش اوراازوی نفی کرده است وآسان بودن خلقتش راازنیستی به او بیان نموده است4-  وبازفرموده:وقلاعملوفسیری الله عملکم ورسولهُ والمؤمنون "106توبه"وبگو{هرچه می خواهید}انجام خداونداعمال شمارامی بیندوپیغمبرومؤمنان اعمال شمارا می بیند.یعنی قبل ازآنکه عمل انحام شودقابل رؤیت نیست .

نظرگروه معتزله :می گویند جهان قبل ازینکه وجودداشته باشدبرای خداوندقابل رؤیت بوده ،زیرا رؤیت صفتی است ازصفات خداوند متعال.پس جهان چه موجودباشدچه معدوم ÷بایدصفترؤیت بدان تعلق گیرداگرچنین نباشدرؤیت خداوندقاصروناقص است درحالی که واجب است که الله متعال ازهرنقصی مبّرااست.

پاسخ به این پندار: مسلماً نمی توانیم بپذیریم که باعدم رؤیت معدوم ،صفت خداونددچارنقص خواهدشدبرای اینکه براینست که صفات خداوندامورمحال رادربرنمی گیردپس خارج شدن امورمحال ازدائره ی صفات الهی موجب نقص نیست. درقرآن فرموده: انّ زلزله الساعة شئً عظیم"حج" واقعاً زلزله هنگام رستاخیز چیزبزرگی است. بدین معنی که زلزله ی قیامت درحال حاضرمعدوم است وخداونداوراخبرداده است:

پاسخ: اطلاق لفظ  شئ برآن باتوجه به تحقق وقوع آن  درآینده است ،گوئی که موجوداست واطلاق شئ برآن بعدازتحقق آ ن است گویاپس ازینکه واقع شد عظیم خواهدبود نه فعلاً .

موضوع دوم :آیادعا برای اموات واهداء ثواب برای آنان نفعی به حال شان دارد؟:علمای اسلام درین مورد به دورپدسته تقسیم شده اند: 1- جمهورعلمامعتقدنداندکه اموات ازدعا وصدقه وسایرعبادات برخوردارمی شوندخداوندمتعال فرموده :والذین جاءوامن بعدهم  یقولون ربّنااغفرلناولاخوانناالذین سبقونابالایمانِ "حشر "وکسانی که پس ازمهاجرین وانصارمی آیندمی  گویند: پروردگارا ماراوبرادران ماراکه دریایمان آوردن پیشی گرفته اند بیامرز. (کلمه ی بیامرز) به کسانی رادرنظردارد که زنده نیستند.رسول خداپس ازدفن میت برقبرمی استادند ومی فرمودنداستغفروالاخیکم وسلوالة التثبیت فانه ال ن یُسال :برای برادرتان آمرزش طلب کنیدواطزخداوند ثبات برشهادتین رابرای اودرخواست کنیدیقیناً هم اکنون ازاوسوال می شود{ریاض الصالحین ومسلم} .به روایت حضرت عایشه(رض) مردی به رسول خداگفت: انّ امی افتُلتت نفسهاواروها لوتکلمت تصدقت ،فهل لهامن اجرٍ ان تصدقت عنهاقال نعم: مادرم ناگهان مرد گمان می کنم اگرفرصت می یافت چیزی را صدقه می کرد آیااگرمن ازجانب او صدقه دهم ثوابی برای اودارد؟پیغمبر(ع) فرمودند:بلی.درجای دیگری فرمودند:اذامات ابن آدم انقطع علمه الا من ثلاث :صدقه جاریه ،علم ینتفع به،اوولدِ صالح یدعوله: بعدازمرگ درسه چیزعمل{که مانندعمل زنده هانزدخداوندمتعال حساب می شود}  آدم باقی می ماند:صدقه ی جاریه ،علمی که ازآن نفع ببرندوفرزندصالحی که برای او دعا کند.(روایت مسلم) رسول خدا درجای دیگری فرمودند:دعوة المرء المسلم لاخیه بظهر الغیب مستجابة عندراسه ملک موکل کلما دعا لاخیه بخیر قال الملک الموکل آمین ولک بمثله:دعای مسلمان برای برادرش درغیاب اوپذیرفته می شوددرحالی که درکناراوفرشته یی حاضراست هروقت برای اودعای خیر می کند فرشته ی حاحر درنزداو می گویدآمینوخداوداورابرای تومقررداردباری حضرت رسول خدا قوچی راقربانی نمودوگفت:باسم الله والله اکبر هذاعنی عمن لم یضح من امتی باسم الله والله اکبر:تین قربانی منست:وکسانی ازامتمنست که قادربه قربانی نیستند(ابوداؤدوترمذی) وهمچنان بجاآوردن حج درنیابت میت مشروع است.کسانی صدقه ودعارابه نفع میت نمی دانند(معتزله) این دسته به این آیة اسدلال می نمایند:کل نفس بماکسبت رهینة "مدثر38" هرکس درگروکارهای است که کرده است یعنی انسان درگرو عمل خوداست.پاسخ بدین پندارچنین است:بل یانسان درگروگناهانی است که کسب کرده واین آیة با ثواب وحسناتی که برای میت اهداء می شودربطی ندارد.معتزله گفته اند:خداوندیاحکم عذاب میتراداده یا حکم بربخشش او ،قضاوحکم خداوند هم تغیر نمی کندزینرومیتازدعاوصدقه یدیگران سودی نمیبرد .پاسخ به این   پنداراین چنین است:قضادونوع است:1- مبرم2- معلّق

قضای مبرم غیرقابل تغیر است،وماعلم به آن نداریم وبرای ما مکشوف نمی شود 2- قضای معلق : ازراهِ سبب ومسبب  انجام میگیرد یعنی خداوندرحمتش رابرصدقه یی معین یادعای معین وابسته کرده است واین نوع قضاست که میت ازآن برخوردار می شود.3- دربعضی موارد به حدیث اذامات ابن آدم. کااتکاء می کنندکه درآن گفته شده :دعا به میت سودی نمی رساندزیرا عمل میت تمام شده است این درحالی است که حدیث ازپایان یافتن عمل میت خبرمی دهد نه  برعمل دیگران درحق او.چون ضمیرها درعمله به میت برمی گردد منکرین نفع دعابه میت هرازگاهی به مفاداین آیه وان لیس للانسان ماسعی  " 39نجم"تکیه می کنند یعنی انسان جزآنچه که تلاش کرده وانجام داده پاداش دیگری ندارد.می گویندکه سعی وتلاش دیگران به میت متعلق نمیگردد: ازابن عباس روایت شده که : حکم این آیة به وسیله ی آیة ی 21طور: واتبعتهم ذریتهم بایمن الحقنا بهم ذریتهم: منسوخ گردیده است :کسانی که خودشان ایمان آورده اند وفرزندان شان ازایشان درایمان آوردن پیروی کرده اند (دربهشت )فرزندان شان رابدیشان ملحق می گردانیم :ابن عباس این فرزندراهمان طفلی  صغیری می داند که  درمیزان پدرومادرقرارمی گیرد  واین قول بنابه رای کسانی است که نسخ دراخباررا قبول دارنددرآیة" لانسان "مراد ازانسان ابوجهل یاعتبه بن ابی یاولیدبن مغیره است که بحال کفرمردند .ازسوی دیگرایات 36،37و38 نجم دلالت بدین دارندکه که این موضوع مربوط به شریعت  قبل ازمابوده ،وبنابه رای جمهور شریعت قبل ازما شیعت مانیزبوده فدرصورتی که شریعت ما آن راردنکرده باشد .طائفه یی باورشان چنین است که میت فقط ازدعا وصدقه برخوردار می شود ازسایر عبادات وثواب محروم است: چون بین عبادات فرقی وجودندارد ،هنگامیکه به نیابت میت حج وقربانی بتواندصورت بگیرد (درحالی که به اجماع چنین عملی جایزاست) لذا به خداوند مشکل نیست که ثواب هرنوع عبادات را به میت برساندوقبول کند.درحرف آخر نباید مسایل اختلافی باعث نفاق گرددوپایانش تکفیرباشد.

موضوع سوم: آیادعا دردفع شر وجلب خیر مفیداست؟

علمادرمفیدبودن دعابرای زنده ومرده اختلافنظر دارند جمهورعلمامعتقدند که دعامفیداست واجابت می شودواگرباخلوص نیت وتوجه قلب وبازبانی که ازگناه دوراست واندرونی که ازمال حرام خالی است دعاشود( برای زنده ومرده)حال ووضع راتغیرمی دهد .خدافرموده:واذاسالک عبادی  عنّی فانّی قریب  احبیب دعوَة الداعی "186بقره": هنگامی که ازتودرباره ی من می پرسند،گومن نزدیکم ودعای،دعاکننده راپاسخ می گویم .وقال ربّکم ادعونی استجب لکم ـ وپروردگارشما می گوید : مرا به فریادبخوانیدتابپذیرم .ورسول خدافرودند:یستجاب للعبد مالم یدع باثم اوقطیعة رحم ومالم یستعجل :دعای انسان مستجاب وپذیرفته می شودمادامی که گناهی یاقطع صله ی رحم نباشد .(ودرعین حال دررآورده شدن) شتاب نورزد.(مسلم)

ودرجای دیگری فرمودند:ان ربکم کریم یستحی من عبده اذارفع یدیه الیه ان یردهما صفرا:هماناپروردگارشما بزرگواروبخشنده است هرگاه بنده اش دست نیاز بسوی اوبلند کندشرم می دارد که نیازش رابرآورده نکند (ترمذی،ابوداؤد وبهقی)

معترله معتقدند:

دعانفعی بحال انسان نداردبرای اینکه خداوند (باتوجه به اعمال هرکسی ) عاقبت هرکسی را مقدرومعین کرده پسدعا نمس توندقضاوخواستد خداوندرا تغیردهد(مراجعه شوددرقسمت قضای مبرم ومعلق)زیراخدافرموده:یمحوالله مایشاء ویثبت وهنده امّ الکتاب :خداوندهرچهرابخواهدمحومی سازد وهرچه رابخواهدثابت می دارد وام الکتاب نزداوست.ازینرو آنچه درلوح المحفوظ است  به واسطه هایی معلّق ووابسته است که می تواند بادعا تغیر پذیرد.

نشانه های ظهورقیامت

 متن اصلی:

ونشانه های ظهورقیامت ازجمله ظهوردجال،دابة الارض ،یاجوج وماجوج ،نزول عیسی (ع) درزمین وطلوع خورشیدازمغرب که پیغمبر(ع) آن هارابیان فرموده اندحقیقت دارد

لغتنامه:

اشراط:مفردش شرط به معنی علامت ونشانه

الساعة:قیامت یازمان وقوع آنست

نشانه  های قیامت :مرادعلائم نزدیک شدن قیامت وخاتمه ی جهان است.وقت وزمان آن رافقط خداوند می داند ،قرآن وپیامبر(ع) فقط نشانه های آن رابیان کرده اند.

دجال :درلغت به معنی بسیاردروغگو است .ومنظورازآن دراینجامردی است که پیامبر(ع) فرمودندکه درآخرالزمان ظورمی کندومردم را به گمراهی ی کشاند.دابّة الارض:جانوری است بسیاردراز وسریع السیربطوریکه نه کسی می توانداورادریابدونه کسی ازچنگ اوبگریزد.حیوانی است چهاردست وپاودارای پَرودوبال وازیمن سراززمین درمی آوردوبخاطرطول درازش سه روزطول می کشدتااززمین خارج شودیاجوج وماجوج :نام دومردازفرزندان یافث بن نوح(ع)است.نسل شان که زیادشدبخاطرکثرت شان ذریةنامیده شدندزیراازکثرت افراددچارازدحام شدند.شرح اجمالی:این پنج نشانه ازجمله نشانه های ظهورقیامت وبارزترین آنهاست ورنه نشانه های قیامت زیاداند:ولادت باسعادت رسول اکرم(ص) وپدیدآمدن دودی است که بین زمین وآسمان راپرمی کندوبراثرآن مؤمن چون زکام گرفته می شود وکافرچون مست می گرددبعضی علماگفته اندکه این دودبوجودآمده است  هنگامی که خدوند قوم قریش راگرفتارقحطی نمودآنهاازشدت گرسنه گی آسمان راچون دود میدیدندوازجمله ی آنها آتشی است دریمن که مردم رادریک جا دورهم جمع می کندونشانه های دیگر.

اول ظهوردجال:دجال دراصل یهودی است وازمشرق ظهورمی کندودربین مردم عادی صلاح ونیکی می کندپس ازآنکه کارش بالامی گیردادعای خدایی می کندوبسیاری ازاو پیروی می کنندبشترپیروان اویهودی انددجامردی است یک چشم وچشم چپش بصورت بسیارزشت ودرشت برجسته است.اواصلاً فاقدچشم راست است .واثری ازچشم راست درصورت اونیست ازینرواورامسیح دجال نامیده اندصاحب فرزندنمی شودودرسراسرزمین ی گرددوواردمکه ومدینه نمی گرددوبرپیشانی اش نبشته شده  کافر،چنان است که هرمسلمانی می تواند آن رابخواندوازجمله اموری که خدابودنش رارد می کنداینست که اگراوخدا می بودمسلماًبایدچهره ی مثله شده ونازیبانمی داشت.ازیرنواست که رسو لالله (ص)فرمودند:انّهُ اعورُ وانّ الله لیس باعور.:همانادجال یک چشم است درحالی که حضرت خداوندمتعال یک چشم نیست.درحالی که احادیث زیادی پیرامون این موضوع نازل شده اما درینجادوحدیث  بخاری ومسلم بسنده می شویم:انالدجال یخرج وان معه ماءً وناراً .فالذی یراهُ الناس ماءً فناراً تحرق،واما الذییراءالناس ناراً فماءُُ بارداُُُعذب فمن ادرک ذالک  منکم فلیقع فی الذی یراهُ  ناراًفانه عذبُُ طیب .همانادجال :ظهورمی کندهمرابااوآبی وآتشی استآنچه راکه مردم آب می بینندآتشی است سوزاننده وآنچه را آتش می بینندآبی است سرد وگوارا.پس هرکدام ازشما{اهل ایمان}که به اوبرخوردید بایدخودرادرآنچه که به عنوان  آتش می بینید بیندازیدکه مسلماً آبی خوش وگوارااست.

2- انّهُ شابُ قطط عینه طافیة کانی اُشبههُ بعبداِالعزی ابن قطنٍ .فمن ادرکه منکم فلیقرا فواتح سورةٍ  الکهف انه خارجُُ خلّةُُ بین الشام والعراق (ای فی بینهما) فعاث یمیناًوعاث شمالاً یاعبادلله! فاثبتوا:قلنایارسول الله! ومالثبتهُ فی الارض؟ قالاربعون یوماً ،یوم کسنةٍویوم کجمعةٍوسائرُایامهُ کایامکم .قلنایارسول الله !فذالک الیوم الذی کسنةٍ اتکفینا فیه صلاة یوم؟قال:لااقدرواله قدره .قلنایارسول الله :ومااسراع فی الارض؟ قال ک الغیث استدبرته الریح فیاتی علی القوم فیدعوهم فیؤمنون به ویستجیبون لهُ. فیامرالسماء فتمطرو والارض فتنبت ...ثم یدعو رجلاً ممتلئاًشباباً فیضربه بالسیف فیقطعه جزلتین رمیة الغرض ثم یدعوه فیقبل ویتهلل وجههُ یضحک .فبینماهوکذالک .اذبعث الله السمیع بن مریم فینزل عندامنارة البیضاءشرقی دمشق بین مهرو دتین (ای بین ثوبین اوحلتین تضربان  الی الصفرة)واضحاً کفیه علی اجنحة ملکین اذاطاطاًراسه قطرواذارفعه تحدر منه مثل الجمان (ای یطلب الدجال) حتی یدرکه بباب لدّ فیقتله .{مسلم ابوداؤد ابن ماجه احمد وسایرین): دجال  جوانی است دارای موی بسیار مجعدودرهم پیچیده وچشم بسیار درشت وبرجسته {اگراوراتشبیه کنبیم} گو یی که به عبدالعزابن قطن تشبیه می کنیم .پس هرکدام ازشما (اهل ایمان) به اوبرخوردید آیات اول سورة کهف رابخوانیدهمانااودرراهی بین شام وعراق ظهورمی کند ودرراست وچپ  هرجاه که برسد فسادمی کند .ای بنده گان خدا{ بردین حق} پایدارباشید عرض کردیم ای رسول خدا(ج)اوچه مدت درزمین می ماند ؟فرمودند جهل روز!یک روزش چون یکسال  است یک روزش چون یکماه  ویک روزش چون یک هفته  استوسایر زوها ی آن چون روزهای شماست .عرض کردم ای رسول خدا(ج) آن روزی که چون یکسال است آیانماریک رو.ز مارابس است؟خیر! اندازه ومقدارآن رارعایت کنید(به حساب ساعت که هر24 ساعت باید 5وقت نمازخوانده شود) عرض کردیم یا رسو ل الله سیر وسرعت اودرزمین چگونه است؟فرمودندمانندسرعت باران که بادشدید آن راپراگنده کند.پس دجال نزدگروهی می آیدوآنهارادعوت می کندوآنهابه اوایمان می آورند وفرمانش رااجابت می کنندآسمان به فرمان دجال  می باردوزمین به فرمانش می رویانددجال مردجوان ونیرومندرافرامی خواند اودعوتش را نمی پذیرددجال وی را به ضربه ی شمشیردونیم می کنددوباره اورا به حال اول بر می گرداندجوان دعوت دوم را می پذیرد.دجال می شکفدومی خندد که درین اثناء خداوند حضرت مسیح رامبعوث می کنداودرکناره ی مناره ی بیضاء شرقی دردمشق به زمین  فرودمی آیددرحالی که دودست لباس زرد به تن دارد وکف دستهایش رابربال دوفرشته نهاده  است .هرگاه که سرش راتکان می دهدقطرات آب مثل دانه  های مرواریدسرازیرمی شوند .اوبه دنبال دجال می گرددودراهِ لُد (کوهی درشام یاقریه ی است درروستاهای بیت المقدس )اورامی یابد وقتل می رساند{ازپیچیده ترین مسایل عقایداسلام، ظهوراین دجال است که تعابیر وتاویلهای گونه گونی ازآن صورت گرفته ،آخرین کلمه ی حدیث مرگ(سقوط) اورادرسوی بیت المقدس می داند که می تواند تاویلهای مختلفی ازآن صورت پذیرد.نقشبندی}

دابّة الارض:

واذاوقع القول علیهم اخرجنا لهم دابّةً من الارض تکلمهم ان الناس کانو بآیاتنا لایؤقنون "آیة 82سورة نمل"ترجمه: هنگامی که فرمان وقوع قیامت فرا می رسد ماجانوری رااززمین بیرون می آوریم که باایشان سخن می گوید برای اینکه مردم به آیات ما یقین نمی داشتند.حضرت رسول کریم (ع)فرموده  اند:ان الاول آلایات خروجاً طلوع الشمس من مغربهاوخروج الدابة علی الناس ضحی وایّتهاکانت قبل صاحبتها فالاخری علیاثرها قریباً(مسلم)ترجمه:(راوی عبدالله بن عمر)حضرت پیامبرفرمودند:

ازنخستین نشانه های ظهورقیامت یکی هم طلوع خورشیدازسوی مغرب است  ودیگری نمایان شدن دابّة الارض  بههنگام صبح است ازآن دوهرکدم که مقدم باشد دیگری به دنبال آن می آید.به روایة غفاری (رض) اطلع علینا النبی (ع)ونحن ونتذاکر.فقال :ماتذاکرون؟قالو:نذکر الساعة ،قال.انها لن تقوم حتی تروقبلها عشرآیاتٍ:الدخان ،الدجال والدابّة وطلوع الشمس من مغربها منزول عیسی ویاجوح وماجوج وثلاث خسوف خسفٍ بالمغربٍ وخسفٍ بجزیرة العرب وآخرذالک ناراُُُ ُتخرج من الارض الیمن تطردالناس الی محشرهم (مسلم)ترجمه:رسول خداوندمتعال برماواردشدنددرحالی که ما باهم صحبت می کردیم فرمودند:راجح به چه بحث می کنید؟عرض کردیم : راجع به قیامت ،فرمودند: هماناقیامت برپا نمی شودتااینکه قبلازآن ده نشانه راببینید:پدیدآمدن دود،ظهوردجال،،دابّة الارض،طلوع خورشیدازمغرب نزول حضرت عیسی(ع)به زمین ظهوریاجوج ماجوج و پدیدآمدن سه خسوف:درمشرق درمغرب ویکی هم درجزیرة العرب.نشانهخ یدهم آتشی است که درسرزمین یمن پدیدار گردیده ومردم رایکجادورهم جمع می کند.

یاجوج وماجوج:

مامکلف به شناخت دقیق چنین پیشخبری ها نیستیم ،بلکه ما مکلفیم بدانها ایمان داشته باشیم نظریات پیرامون چنین قبیله یی زیاداست حتی بعضی اشخاص خوب اندیشمندومدعی اسلام این آگاهی قرآنی را به قبایل تُرک وبعضی به قبایل سکایی نسبت داده اند.درحالی که سکاهادربعضی آثارتورک اند ودربعضی ایرانی .البته درنظرایران بی تردید ازساکنان ایریاناویجه اند. چنین تعابیر رسوخ ناسیونالیسم وفاشیسم دردرون عقاید دینی است. آیة ی قرآنکریم راجع به آینده است که اما تورک وسکاهای نامعلوم قبل ازمیلادمسیح دورانی رادرتاریخ گذرانده اندیعنی احوال ماضی تاریخ است ومفسرین نیز آنقدرناآگاه هم نیستندکه دوپاه رادریک موزه میکنندوبرفرزندان یافث ونوح این نام رامی بندند. به نظر می رسد درماهیت خوداین امرنیز جزمانند معماگونه گی دابّة الارض ودجال چیزدیگری ندارد.{نقشبندی} اصل واقعه راخداوپیغمرش خوب می دانندوبس :حتی اذافتحت یاجوج وماجوج وهم من کلِّ  حدب ینسلون واقترب الوعد الحق فاذاهی شخصةً ابصر الذین کفرویویلنا قدکنّا فی عفلةٍ من هذا بل کنا ظلمین"96و97انبیا"ترجمه:

تاآنزمان که یاجوج وکاجوج رها می گردند وایشان شتابان ازهربلندی وارتفاعی می گذرند (درین هنگام)وعده ی راستین خدا که روز قیامت است نزدیک می شود بناگاه کافران چشمان شان ازحیرت باز می ایستدوفریاد شان بلندمی شود که می گویندوای برما !ماازین امرغافل بودیم بلکه به خودستم کردیم..

قالویاذالقرنین ان یاجوج وماجوج مفسدون فی الارض ..."94و99کهف"(آن مردمان )گفتندیاذالقرنین همانا یاجوج وماجوج درین سرزمین فساد می کنند...روایتی ازحضرت ام المؤمنون زینب بنت جحش (رض) است: ان النبی (ع)استیقظ من نومه  وهو یقول : لااله الالله ویل اللعرب من شرٍ قداقترب فتح الیوم من ردم یاجوج وماجوج مثل هذا – وعقدالراوی بیده عشرةً قلت یارسول الله (ع) انهلک وفینا الصالحون ؟قال: نعم اذااکثرالخبث(بخاری): ترجمه:روزی حضرت پیامبرازخواب بیدارشدند:درحالی که فرمودندلااله الالله. وای برعرب ازشری که زدیک ،امروز ازسدیاجوج وماجوج مثل این گشوده شده راوی بادست عدد ده رانشان می داد{بدین معنی که به اندازه ی شمارانگشتان دست ایام قلیل مانده } عرضکردم یارسول خدا (ع) آیادرحالی که افرادصالح درمیان مااستند ماهلاک می شویم؟فرمودند آری! هرگاه تبه کاری وگناه زیادشود.

نزول عیسی (ع)

حضرت عیسی (ع)پیامبری است که بسوی بنی اسرائیل مبعوث شدوچون برخی ازقوانین شریعت اوباشرع توراتِ منحرف شده درتقابل قرارمی گرفت یهودیان شهر ناصره راخشمگین کردوازینرو آنهانسبت به جناب حضرت عیسی(ع) کینه گرفتنداین کینه توزی تاآنسرحدانکشاف نمودکه یهودیان تصمیم قتل اورا گرفتندآنهابه خانه ی حضرت مسیح می زیست هجوم بردندتا حضرت پیمبر(ع) رابه قتل برسانندازجمله ی متعرضین یک فرد داخل منزل شد وسایرین دربیرون درایستادندآنگاه که اوداخل خانه شدحضرت عیسی(ع)باجسم ازدنیابیرون شده بودمردمتعرض چندی این طرف وآنطرف درپی حضرت مسیح گردید امانشانی ازحضرت اونیافت.دوباره ازمنزل بیرون گردید بی خبرازینکه  خداوندمتعال خودش را شبیه به حضرت مسیح نموده بود.منتظرین بیرون منزل بادیدن او پنداشتندکه حضرت مسیح رایافتندواودارد فرار می کندبراوتاختندهرچنداوفریاد می زد که مسیح نیست،اماخشم مفرط یهودیان مانع دقت شان می گردید تااورابه هلاکت رساندندبعدقتل اودرپی یافتن دوست شان شدند درکنج وکنارمنزل کسی رانیافتنددرحیرت ماندندکه اراین مقتول دوست شان است پس عیسی مسیح کجا می توانست شود؟واگراحتمالاًاین عیسی مسیح است پس دوست شان کجا شد؟وقتی به معاینه ی بدنی مقتول پرداختند متوجه شدندکه صورت دوست شان همچوعیسی تغیر یافته اماجسمش همان  بودکه هست.حضرت خداندمتعال این حادثه را جنین صورت  داده:وقولهم اناقتلناالمسیح عیسی بین مریم  رسول الله وماقنلو وماصلبو ولکن شبه لهم وان الذین اختلفو فیه لفی شکّ ٍ منه مالهم به من علم الااتباع الظن وماقتلوه بل رفعه الله الیه وکان  الله غفوراًوان من اهل الکتاب الالیؤمنن به قبل موته ویوم القیامة یکون علیهم شهیداً "157و159سورة نساء "می گفتندکه ماعیسی(ع) پیغمبرخداراکشتیم،درحالی که نه اورا کشتندونه به دارآویختندولکن کاربرآنان مشتبه شدوکسانی که درباره اواختلاف پیداکردند راجع بدودرشک وگمانند وآگاهی بدان ندارند وتنهابه گمان سخن می گویند.یقیناًاورانکشتند بلکه خداونداورابه مرتبه ی والایی رساند.وخداوندچیره ی حکیم است وکسی ازاهل کتاب ( محسوب) نیست مگراینکه پیش ازمرگِ به عیسی ایمان  می آو.ردوروزآخرت عیسی (ع) گواه برآنان خواهدبود.گروهی عروج جسمانی عیسی(ع)وزنده بودن اوراردکرده انداستدلالکرده اندبه آیة واذقال الله یاعیسی انی متوفیک ورافعک ای ومطهرک من الذین کفرو "55آل عمران"یعنی: (بیادآورید) هنگامی راکه خدابه عیسی فرمود:من تُراکاملاً برمی گیرم وبه سوی خودبالامی برم وترازکافران می رهانم.درتفسیرنور(استاددکترخرم دل)بل« رفعه الیه- 158» رابه عروج روحانی وبالابردن  مقام ومنزلت تعبیر نموده اند(البته بعدمرگ) اینان وفاترابه معنی مرگ درنظرگرفته اند

پاسخ به این دیدگاه

آیة 55آل عمران  وفات رابیان کرده است درحالی که کلمه ی وفی اعم ازماتّ است چون موت یکی ازمواردوفات است زیراوفات درلغت به معنی دریافت وگرفتن کامل چیزی است مثلاً می گویند وفیت حقه ُ یهنی حقش راکاملاً دادم .ودراینجا{مقصوداینست که}باقی اورادرزمین دریافت کرده وبرگرفته است وبه نزدخودبالابرده است واطلاق وفاتبرموت همان طوری که عامه ی مردم بکارمیبرند مجازی است وبه عنوان اطلاق عام برخاص است واگرغیرازین می بودبه جای" انّی متوفیک " (تُرادریافت می کنم وبازمی گیرم ) می فرمود:« انّی ممیتک » تُرامی میرانم.همان طوری که درشان حضرت محمد(ع) فرمود:انک میت وانهم میتون" 30الزمر"هماناتوای محمدمی میری ومسلماًآنهانیز می میرند.پس درینجادرموردعیسی(ع) حمل وفات برمعنی عام آن که همان معنی حقیقی وفات استبهترواولی است تااینکه ازمقابل واقع شدن باآیة ی وماقتلوه وماصلبوه جلوگیری گردد .زیراموت حضرت عیسی (ع) بنابررای کسانی که بدان باوردارندنوعی ازقتل است

اماعروج روحانی وبالارفتن مقام ومنزلت عیسی(ع)

اگرمرادآیة عروج روحانی اوباشدپس چرابالارفتن درجه ومنزلت اورابابه دارنیاویختن ونکشتن  اوهمراه ومقیدکرده است ؟آیاقبل ازآن درجه ومنزلت عیسی(ع)بالانبود؟گذشته  ازین عروج روحانی اختصاصی به عیسی(ع) ندارد تاخداونددرآنجا آن رادرمقام مدح اوبیان کندچون دیگران نیز بااودرین امرمشترک اندواغلب ارواح ازنظررتبه ومقام بسوی خداوندعروج می نمایند .بعلاوه عیسی(ع) بعداً ازآسمان به زمین می آید(حدیثی دربحث دجال بیان شد) عیسی (ع) پس ازنزول به زمین دجال را می کشد صلیب رامی شکند(بازارش را می بی رونق می سازد)پرورش خوک را تحریم می کند،جزیه وفدیه را نمی پذیردبلکه باید مسلمان گردند ویا نیست شوندحضرت عیسی(ع) مدت جهل سال درزمین می زیدکه پس ازرحلتش مسلمانان براوجنازه می خوانندبنابراصل اصول فقه اگرمعنای حقیقی یک واژه  بانص تعارض نکندنباید تاویل شودازینرو کلمه ی نزول به معنی فرودآمدن جسم است.ازسویی حضرت پیغمبر(ع) فرموده اند:بانّهُ مربوعُ القامةِ ،الی الحمرةِ والبیاض ،علیه ثوبات ممصران : هماناعیسی چهارشانه است وقدوقامتی متوسط دارد  رنگ پوستش سفیدمتمایل به قرمزاست ودوجامه ی زردکمرنگ به تن دارد تمام این ویژه گی های یادشده به جسم متعلق اند نه به روح .

دلیل نزول عیسی(ع) به زمین :بارزترین دلیل برنزول حضرت عیسی(ع) این آیة است:وانّهُ  لعلم للساعة فلاتمترن بها "61الزخرف" نرجمه: وقطعاً وجودعیسی(ع)  خبرازوقوع قیامت میدهد وهرگزدرباره ی قیامت شک وتردیدنداشته باشید، درآیة ی فوق ضمیر"ها "به عیسی برمی گرددوآیة ی159سورة نساء:ترجمه: وکسی ازاهل کتاب نیست ( اهل به شمارنمی رود)مگراینکه پیش ازمرگ عیسی به او ایمان می آورد وروزرستاخیزگواه برآنان خواهدبود.

ومؤید آیات مذکورحدیث اتی است: والذی نفسی بیده یؤشکن اینزل فیکم ابن مریم حکماً عدلاً فیکسر الصلیب ویقتل الخنزیر ویضع الحرب ویفیض المال  حتی لا یقبلهُ احدحتی تکون السجدة واحدة خیراً من الدنیا ومافیها. ثمّ یقول ابوهریرة واقرؤواان شئتم قوله تعالی: :وان من اهل الکتاب  الالیؤمنن  به قبل موته ویوم القیامة یکون علیهم شهیداً : قسم به کسی که جانم به دست اوست نزدیک وقریب الوقع است که عیسی بن مریم به عنوان حاکمی عادل درمیان شما نازل شوداوصلیب را می شکندوخوک رامی کشد(مانع پروش)وجنگ راازمیان می برد ومال آنچنان فراوانی می شودکه کسی آن را نمی خواهد بطوریکه یک سجده بهتراست ازدنیا وآنچه درآن است .(ابوهریره دربخاری وسلم)

پنجم:  طلوع خورشیدازمغرب:این موضوع درقرآنکریم بطوراشاره ودرحدیث بطورصریح آن رابیان کرده اند.درصبحهنگام زمانی که مردم طبق روال معمول منتظرطلوع خورشیدازمشرق اند ناگهان  خورشیدازمغرب می دمد ین دم هرکه می داندکه نظام کائنات دگرگون شده بایدحادثه یی درشرف وقوع باشدآن حادثه ی ژرف وعمیقاً سرنوشت سازوقوع قیامت است  : حضرت رسول کریم (ع)فرموده  اند:ان الاول آلایات خروجاً طلوع الشمس من مغربهاوخروج الدابة علی الناس ضحی وایّتهاکانت قبل صاحبتها فالاخری علیاثرها قریباً(مسلم)ترجمه:(راوی عبدالله بن عمر)حضرت پیامبرفرمودند:

ازنخستین نشانه های ظهورقیامت یکی هم طلوع خورشیدازسوی مغرب است  ودیگری نمایان شدن دابّة الارض  بههنگام صبح است ازآن دوهرکدم که مقدم باشد دیگری به دنبال آن می آید.به روایة غفاری (رض) اطلع علینا النبی (ع)ونحن ونتذاکر.فقال :ماتذاکرون؟قالو:نذکر الساعة ،قال.انها لن تقوم حتی تروقبلها عشرآیاتٍ:الدخان ،الدجال والدابّة وطلوع الشمس من مغربها منزول عیسی ویاجوح وماجوج وثلاث خسوف خسفٍ بالمغربٍ وخسفٍ بجزیرة العرب وآخرذالک ناراُُُ ُتخرج من الارض الیمن تطردالناس الی محشرهم (مسلم)ترجمه:رسول خداوندمتعال برماواردشدنددرحالی که ما باهم صحبت می کردیم فرمودند:راجح به چه بحث می کنید؟عرض کردیم : راجع به قیامت ،فرمودند: هماناقیامت برپا نمی شودتااینکه قبلازآن ده نشانه راببینید:پدیدآمدن دود،ظهوردجال،،دابّة الارض،طلوع خورشیدازمغرب نزول حضرت عیسی(ع)به زمین ظهوریاجوج ماجوج و پدیدآمدن سه خسوف:درمشرق درمغرب ویکی هم درجزیرة العرب.نشانه ی دهم آتشی است که درسرزمین یمن پدیدار گردیده ومردم رایکجادورهم جمع می کند.

قرآنکریم این مقدمه ی خرابی نظام هستی راچنین بیان نموده است:یوم یاتی بعض آیات ربک لاینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت من قبل اوکسبت فی ایمانهاخیراً "158انعام" ترجمه: روزی پاره یی  ازنشانه های پروردگارت فرامی رسد (وآنان رابه ایمان اجباری وادار می نماید) اماایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده اند یااینکه باوجودایمان چیزی نیندوخته اندسودی بحال شان نخواهدداشت. درین هنگام درِ توبه ازکفرومعاصی بسته می شود وزمان اطاعت به مفهوم بنده گی پایان می پذیردابوسعیدخدری اززبان حضرت رسول فرموده اندکه آیة ی: یوم یاتی بعض آیات ربک لاینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت من قبل اوکسبت فی ایمانهاخیراًدرباره ی طلوع  خورشیدازمغرب است .