آسمان تصوف پارسی (بخش اول عقاید )

بیانگر اصول و افعال اخلاقی دین{ باورشناسی و تصوف} واکنش و توضیح مسایل سیاسی، اقتصادی، زبانی، ادبی، فرهنگی، تاریخی.....

آسمان تصوف پارسی (بخش اول عقاید )

بیانگر اصول و افعال اخلاقی دین{ باورشناسی و تصوف} واکنش و توضیح مسایل سیاسی، اقتصادی، زبانی، ادبی، فرهنگی، تاریخی.....

حلال وحرام

عناوین آتی درین جزوه ی کوچک تشریح وتوضیح شده اند: 

(این جزوه که 327kbهست درسه قسمت انتشاریافته)

شرک 1

سحروغیبگوئی وطالع بینی نیزازانواع مروج شرک هستند 2

معتقد بودن به تآثیرنجوم وستارگان دروقایح زندگی مردم 3

خودنمائی درعبادت  4

بدشگونی  5

سوگندخوردن به غیرالله  6

مجالست وانس گرفتن بامنافقین وفسا 7

ترک طمأنینت(آرامش) هنگام نماز 8

بازی وحرکت زیاد هنگام نماز 9

سبقت عمدی از امام 10

خوردن پیاز,سیرویااشیائی بدبوی دیگرورفتن به مسجد 11

 زنا   12

همجنس گرائی 13

امتناع زن ازهمبستری باشوهربدون عذرشرعی 14

خواستن طلاق ازشوهربدون عذزشرعی….15

ظهار16

مقاربت دردوران قاعدگی  17

لواط باهمسر 18

بی عدالتی میان همسران  19

خلوت(تنهاماندن) بانا محرم   20

مصافحه بانامحرم21

استعمال عطروبیرون رفتن ازخانه برای زنان  22 

مسافرت بدون محرم   23

چشم چرانی  24

بی تفاوت بودن به ناموس 25

انتساب به غیرپدروانکارفرزند  26

رباخواری  27

پنهان نمودن عیوب کالادرمعامله28

بیع(معامله) نجش  29

معامله پس ازآذان جمعه  30

قماربازی   31

سرقت  32

رشوت خواری ورشوت دادن  33

غصب زمین  34

پذیرفتن هدیه برای سفارش  35

کارگرفتن ازکارگرونپرداختن مزد  36

نابرابری درعطیه وبخشش به فرزندان  37

تکدّی  38

وام گرفتن به قصد نپرداختن  39

حرام خواری40

شرابخواری حتی یک قطره  41

استعمال ظروف طلائی .نقره ای 42

گواهی دروغ 43 

سازوآوازوموسیقی 44

غیبت  45

سخن چینی  46

سرکشیدن به خانهای مردم بدون اجازه   47

نجوای دو نفردرحضورفردثالث  48

اسبال وکشیدن لباس برزمین  49

استعمال طلا برای مردان  50

پوشیدن لباسهای کوتاه, نازک وتنگ برای زنان  51

پیوندمو 52

تشبیه به جنس مخالف درپوشاک,گفتار وهیئت 53

سیاه کردن مو 54

کشیدن تصویر 55

اختلاف رویآ 56

نشستن برقبرولگدکوب نمودن آن وقضای حاجت درقبرستان 57

عدم پرهیز ازقطرات ادرار 58

گوش فرادادن به صحبتهای محرمانه وپنهانی مردم 59

اذیت وآزارهمسایه 60

بی عدالتی دروصیت  61

بازی باتخت نرد 62

نفرین کردن مومن 63

نوحه گری 64

زدن وداغ نهادن بر چهره 65

قهرکردن بامسلمان 66

مقدمه ی  مولف:

ان الحمدالله نحمده ونستعینه ونستغفره ونعوذبالله ِمن شرورانفسنا و ِمن سیئات اعمالنا من یهده الله فلا مضل له ومن یضلله فلاهادی له , واشهدان لااله اله الله وحده لاشریک له واشهدان محمداًعبده ورسوله اما بعد:

خداوند متعال کارهای رافرض نموده وبرای کسی جایز نیست که آنهارا ضایع کند وحدودی مشخص نموده که تعدی ازآن برای هیچ احدی جایز نیست وهمچنین چیزهایرا حرام گردانیده ودست یابیدن به آن جایزنیست.حضرت پیامبر(ص)  فرمودند: مااحل الله فی کتابه فهو حلال وماحرم فهو حرام وماسکت عنه فهو عافیه فاقبلوامن الله العافیه فان الله لم یکن نسیاً ثم تلاهذه الآیه وماکانه ربک نسیا ً1!. ترجمه: آنچه را خداوند (ج) درقرآن حلال گردانیده حلال ، وآنچه را حرام گردانیده برای همیشه حرام است،وآنچه ازآن ساکت مانده عافیتی است،پس عافیت خداوند(ج)  رابپدیرید،زیرا خداوند(ج)  فراموشکارنبوده. وسپس این آیه راتلاوت فرمودند:وماکان ربک نسیاً 1!.محرمات حدودالهی هستند، میفرماید:" تلک حدودالله فلا تقربوها 2"  ترجمه: این حدود ومرزهای الهی است،پس بدانهانزدیک نشوید.خداوند متعال کسیراکه ازحدود اوتعدی کند ومرتکب محرمات شود اینگونه تهدید نموده است:ومن یعصل الله ورسوله ویتعد حدوده یدخله ناراً فیها وله عذاب مهین3!ترجمه:"وآن کس مه از خداوند (ج)  وپیامبر(ص) نافرمانی کند وازمرزها (قوانین) خدادر گذرد، خداوند اورا به آتش(عضیم دوزخ) وارد میگرداند که جاودانه درآن می ماند اوراعذاب خوار کننده ای است. اجتناب از مهرمات یکی از واجبات شرعی است زیرا حضرت پیامبر (ص) میفرمایند:مانهیتکم عنه فاجتنبوه وماامرتکم به فافعلوامنه مااستطعتم 4 !ترجمه: هرآنچه شماراازآن نهی کردم وآنچه شما رابه آن امر کردم تاتوان خود آن راانجام دهید.گاه دیده ایم برخی ازهواپرستان وافرادسست عنصرکه بهره چندانی ازعلم ندارند باشنیدن محرمات آزرده شده ومیگویند:"شماچیزی باقی نگزاشتید همه راحرام کردید،ماراخسته کردید،زندگی رابرماتلخ کردید،مارابه تنگ آوردید،سخن دیگر جزحرام وناجایز برای گفتن ندارید،دین ساده است وبه این سختی که شما میگوئید نیست،خداوند (ج) غفورورحیم است".به چنین افرادمیگوییم خداوند متعال حکم میکند وکسی نیست که ازحکم ازاو خرده بگیرد واوحکیم وخبیراست هرچه رااوبخواهدحلال میگرداندوآنچه رااوبخواهد حرام قرارمیدهد.یکی ازاصول بندگی خداوند متعال این است که به حکم او کاملآ راضی وتسلیم باشیم.احکام الهی همگی ازعلم ،حکمت وعدل اوسرچشمه میگیرند وبیهوده وبی مهتوانیستند خداوند (ج) میفرماید:وتمت کلمت ربک صدقاً وعدلاً لامبدل لکلماته وهوالسمیع العلیم1 وخداوند (ج) شنوا ودانا است" ترجمه: فرمان ما صادقانه ودادگرانه انجام می پذیرد ، هیچ کس نمیتواند فرمانهای مارا دگرگون کند".خداوند متعال درقرآن کریم اساس حلال بودن وحرمت اشیاء رابیان نموده است آنچه که میفرماید:"ویحل لهم الطیبات ویحرم علیهم الخبائث 2" ترجمه:پاکیزه هارا برایشان حلال مینمایدوناپاکیهارابرآنان حرام میسازد". پس چیز های پاکیزه حلال واشیای ناپاک حرام هستند.تحلیل وتحریم تنها حق خداوندمتعال است واگرشخصی مدعی آن باشد ویامتعد باشد که کسی دیگر نیز اختیارتحلیل وتحریم رادارد،کافر گشته وازدین اسلام خارج است.خداوند متعال میفرماید:"ام لهم شرکاء شر عوالهم من الدین مالم یأ ذن به الله 1 "ترجمه: آیا آنها انبازها ومعبودهای دارند که برای ایشان دین را پدیدآورده اندکه خداوند(ج) به آن اجازه نداده است.ازاین گزشته برای همه کسی جایز نیست که درباره حلال وحرام سخن بگویند مگر علما که باکتاب وسنت آشنائی دارندوخداونمدمتعال ازسخن گفتن بدون علم درباره حلال وحرام به شدت ازسخن گفتن به شدت واکیدآ منع فرموده است آنجاکه میفرماید:ولاتقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال.هذا حرام لتفترواعلی الله الکذب 2" ترجمه:س"وبه خاطر چیزیکه تنها بر زبان تان میرود ،.به دروغ نگوئید ،این حلال است وآن حرام ،.درنتیجه بر خدا(ج) دروغ بندید".محرمات قطعی درقرآن وحدیث بیان شده اند مثلآ این آیه که خداوند(ج) میفرماید.  "قل تعالو ا أتل تاحرم ربکم علیکم الا تشرکو ا به شیئاً وبلوالدین احساناً ولا تقتلو ا اولادکم من املاق 1"  ترجمه:"بگو :بیائید چیزحائیرا برایتان بیان کنم که پروردگار تان بر شما حرام نموده است اینکه هیچ چیزیرا شریک خدا (ج) نکنید و به پدر ومادر تان بدی نکنید وبلکه تا آنجا ممکن است به آنان نیکی کنید و فرزندان خودرا از ترس فقر وتنگدستی مکشید".در احادیث نیز بسیاری از محرمات بیان شده است مانند اینکه حضرت محمد(ص) میفرماید:"خداوند (ج) شراب ،مردار، خوک و بتها را حرام گردانیده است 2"ونیز میفرماید :هرگاه خداوند(ج) چیزراحرام گردانید پول بدست آمده ازآن،نیزحرام میگردد 3" گاهی دربرخی ازآیات محرماتی ازیک نوع ذکرمیگردد مانند اینکه خداوند(ج)  خوراکیهای حرامرادرآیه ای ایگونه ذکرنموده است"حرمت علیکم المیتت والدم ولحم الخنزیروما أهل لغیرالله به والمنخنقت والموقوذت والمتردیت والنطیحت ومااکل السبع الا ماذکیتم وماذبح علی النصب وأن تستقسموا بالازلام 4"ترجمه:"برشما حرامگردیده (خوردن گوشت) مردار،خون،گوشت خوک،حیواناتیکه به هنگات ذبح غیز خدا برآنها برده شودوبه نام دیگران سربریده شوند،حیواناتیکه خفه شده اند،حیواناتیکه باشکنجه کشته شده اند،آنهائیکه از بلندی پرت شده وترده اند،آنهائیکه برآثرشاخ زدن حیوانات دیگرمرده اند،حیواناتیکه درنده گان ازبدن آنها چیزی خورده وبدان سبب مرده اند،مگراینکه (قبل ازمرگ بدانها رسیده)وآنهاراسربریده باشید،حیواناتیکه برای نزدیکی به بتان قربانی شده اند،وبرشما حرام است که که باچوبه های تیر به پیشگویی پردازیدوازغیب سخن گوئید".ودرآیه دیگری زنها ئیراکه نکاح با آنان حرام است اینگونه بیان کرده است:"حرمت علیکم امهاتکم وحالاتکم وبنات الاخ وبنات الأخت وأمهاتکم الاتی ارضعنکم واخواتکم من الرضاعت و أمهات نسائکم 1"ترجمه:"حرام کردهشده برشما مادرانتان،دخترانتان،خواهرانتان،عمه هایتان،خاله هایتان،برادرزاده گانتان،خواهرزادهگانتان،مادرانی که برشماشیرداده اند،خواهررضائی تان،مادران همسرتان".ودرجایی دیگرمعاملات حرام رابیان نموده وفرموده است:"واحل الله البیع وحرم الربوا  2 "ترجمه:"حلال کرده است خداوند(ج) سوداگری را وحرام گردانیده است سودرا 1 "خداوند مهربان چیزهای پاکیزه گوناگون وبسیاری را برای ما حلال گردانیده است وبه علت کثرت آنها برنشمرد.اما چونکه مهرمات محدود واندک هستند آنهارابرشمرده ومفصلاً بیان نموده است تاآنهارا بشناسیم وازآنها پرهیزنمائیم.وقد فصل لکم ماحرم علیکم الا ما اضطررتم الیه  1" خداوندمتعال میفرماید:ترجمه:"وحال آنکه به تفصیل بیان کرده است برای شما آنچه بر شما حرام ساخته شده است".اما چیزهای پاکیزه رااجمالاً حلال قرارداده وفرمود:یا ایهاالناس کلوا ممافی الارض حلالاً طیباً  2 "ترجمه:ای مردمان بخورید حلال پاکیزه راازآنچه درزمین است،وپیروی مکنید گامهای شیطانرا ".خداوند متعال بنابه رحمت خویش اباحت وحلال بودن اشیاء را اصل قرارداده مگراینکه دلیلی برتحریم آن یافته شودواین نشانه کرم وسهل گیری خداوند(ج) نسبت به بنده گان است، پس برمالازم است که ازاواطاعت کنیم ستایش وسپاس ویرا بجاآوریم.

 برخی مردم برگونه ای هستند که اگرمهرمات برآنها شمرده وبا تفصیل بیان شوند ازاحکام شرعی به تنگ میایند،این نشانه ضعف ایمان واندک بودن درک وفهم دینی آنان است، آیا برای اینکه قانع شوند که دین آسان است ،می خواهند که تمامی انواع چیزهای حلال برایشان برشمرده است؟ آیا میخواهند که تمامی طیبات وانواع چیزهای پاکیزه فهرست وار برایشان برشمرده شود، آنگاه باورمیکنند که دین زندگی آنان راتلخ ومکدرنساخته است؟ آیا میخواهند که به آنان گفته شود گوشت شتر،گاو،گوسفند،خرگوش،آهو،بزکوهی،مرغ،کبوتر،اردک،مرغابی وشترمرغ،وغیره حلال است؟  ملخ وماهی خودمرده حلال است؟تره بار،سبزیجات،میوه جات وسایر حبوبات مفید حلال است.آب،شیر،عسل،روغن وسرکه حلال است.نمک ودیگر ادویه جات حلال است،استفاده ازچوب،آهن،شن،سنگ،پلاستیک،شیشه وکائوچو حلال است.سوارشند برحیوان ،ماشین،قطار،کشتی وهواپیما حلال است.استعمال کولر،یخشال،لباس شوئی،آسیاب، چرخ گوشت،آب میوه گیری وسائر ادوات وابزار طبی،هندسی،حساب،رصد وفلکی،ساختمانی واستخراج آب ونفت معادن،تصفیه وشیرین کردن آب،چاپ ورایانه،وغیره حلال است.پوشیدن لباسهای کرباس،کتان،پشم،مووپوستهای،پاک،نایلونوغیره،حلال اند.نکاح،خرید وفروش،کفالت،حواله،اجاره،حرفه ها وشغلها همچون نجاری،آهنگری،میکانیکی،چوپانی حلال است.آیا اگر بخواهیم همه چیزهای حلال رابشماریم به پایانی خواهیم رسید؟ پس چرااینگونه افراد متوجه نیستند؟اما اینکه میگویند دین ساده است،حقیقتی است که میخواهندازآن سوء استفاده کنند،معنای ساده بودن دین این نیست که احکام دین مطابق میل وخواسته ها وهوای نفس آنان باشد،بلکه بخاطراحکام ساده ورخصتهایی که درشریعت اسلامی وجوددارد،پس ارتکاب محرمات به بهانه ساده بودن دین باعمل کردن بررخصتهای شرعی تفاوت بسیار دارد،رخصتهای همچون جمع وقصر نماز وروزه نگرفتن درصفر،مسح برموزه برای مقیم یک شبانه روز وبرای مسافر سه شبانه روز، تیمم هنگام عزر قدرت استعال آب،جمع خواندن نماز هنگام بیماری ویا باران،نگاه کردن به زن بیگانه برای کسیکه قصدازدواج باوی دارد،بختیار داشتن درادای کفاره یمین باآزادی غلام یا اطعام( 10) مسکین ویاپوشاک داده به آنها،خوردن مردار هنگام اضطرارورخصتها  وتخفیفهایی ازاین قبیل.ازاین گزشته مسلمان باید بداند که تحریم محرمات حکمتهای نیزدارد مثلاً اینکه خداوند(ج) بدین وسیله بندگانش را می آزماید که چگونه عمل میکنند وافراد مطیع وفرمانبردارازافرادعاصی وسرکش شناخته شوند.  یکی از ویژه گیهای بهشتیان راازجهنمیان متمایز میسازد این است که جهنمیان  بر شهوات و خواهشات نفسانی که جهنم را پوشانیده اند عمل کردند، اما بهشتیان سختیهائیراکه بهشت راپوشیده اند عمل نموده اند واگر این امتهانوآزمایش نمیبود افراد فرمان بردارازافرادعاصی وسرکش مشخص نمیکردید، مومنان سختی تکالیف رابادیده احتساب وامید پاداش می نگرند وبه خاطررسیدن به رضای الهی بردستورات شرعی عمل مینمایند وبدین طریق تک الیف برآنها آسان میگردد،اما منافقان بادیده تأسف رنج ونارضایتی به احکام می نگرند بدین جهت تکالیف واحکام شرعی برآنانگران می آید وبندگی برایشان شخت میگردد.مومن مطیع باترک مهرمات به حلاوتی وصف ناشدنی دست می یابد زیره هرگاه شخصی به خاطر خداوند(ج) چیزیرا ترک نمایدف خداوند(ج) درعوض به اوچیزی بهتر وباارزشترعنایت میکندوحلاوت ایمان رادرقلبش حاساس مینماید.خواننده گرامی دراین رساله شماری ازمحرماتیراخواهدیافت که درشریعت اسلامیحرام قرارداده شده است،ودلیل تحریم آنهارانیز ازکتاب وسنت آورده ام،واین محرمات ازاعمالی است که متأسفانه درمیان مسلمانان رواج یافته وارتکاب به آنها عام گشته است وتنها هد فهم ازبیان این امور خیرخواهی ونصیحت است،ازخداوند متعال میخواهم که من وبرادران خواهران مسلمانم راهدایت کند وبه همه توفیق دهد که برحدود الهی بایستیم وازآن تجاوزننماییم وماراازمحرمات وسیئات مهفوظ بدارد،بیگمان او بهترین محافظ وارحم الراحمین است.    

بااحترام محمدصالح المنجد

(1)شرک

شرک برترین امرحرام درشریعت است،زیرا حضرت ابی بکر (رض)   میگوید:حضرت پیامبر(ص) (تا سه بار) فرمودند:آیا شماراازبزرگترین گناه کبیره آگاه نسازم،گفتیم:بلی یارسول الله ایشان فرمودند:(آن برترین گناه کبیره)  شرک به خداوند است 1" هرگناهیرا امکان دارد که خداوند(ج) مغفرت نماید مگرشرک را وآن نیازبه توبه ویژه دارد.خداوند متعال میفرماید:"ان الله لا یغفران شرک به ویغفر مادون ذلک لمن یشاء 2"ترجمه:"خداوند هرگونه شرک رانمی بخشد وپایین ترازآن رابرای هرکس بخواهد می بخشد".برخی ازانواع شرک به گونه ای است که انیانرا بکلی ازاسلام خارج میگرداند واگر شخصی  برآن حالت بمیرد،بی تردید جاودانه درجهنم میماند. (1- متفق علیه،بخاری ش2511)  ( 2- نساء/48)

(2)سحر وغیبگوئی وطالع بینی نیز ازانواع مروج شرک هستند

سحرکردن کفرویکی ازهفت گناه مهلک وضررمحض است که سودی دربرندارد خداوند متعال درباره آموختن آن میفرماید:ویتعلون مایضرهمولاینفعهم  1. ترجمه:" وآنچه را که می آموختند به آنان زیان می رساند وبه آنان سود نمی بخش"د.  ونیز میفرماید: ولا یفلح الساحر حیث اتی 2.ترجمه: وجادوگرها هرجاکه برونددرستگار نمیشوند.کسیکه به سهردست یابد کافراست خد اوند (ج) میفرماید: وماکفر سلیمانولکن الشیاطین کفروایعلمونالناسالسحروماانزل علی الملکین ببابل هاروت وماروت ومایعلمان من احد یقولاانما نحن فتنته فلا تکفر"ترجمه:  سلیمان کفر نورزید بلکه شیاطین کفرورزیدند به مردم جادومی آموختند و(نیزاز)آنچه دربابل بردوفرشته هاروت وماروت فروفرستاده شدو (وآن دوفرشته) به هیچکس (جادو)نمی آموختند مگرآنکه میگفتند ما تنها(مایه)آزمونی هستیم پس (با به کارگیری جادو کافر مشو ).حکم ساحر قتل وکسبش حرام وپلید است، افزاد جاهل وستم و آنانکه ایمان شان ضعیف است ، به منظورانتقام گیری وتعدی تجاوز برافراد ، نزد ساحران میروند ومردم راسحر میکنند برخی ازمردم باپناه بردن به ساحران برای بازکردن سحرنادانسته مرتکب کار حرام میگردند.درچنین مواردی برآنان لازم است تابه خداوند(ج) پناه ببرند وباخواندن قرآن کریم وسورهای همچو معوذات وغیره طلب شفا نمایند.اگر غیب گو وطالع بین ادعای دانستن غیب راداشته باشند آنان نیز مرتکب کفرشده اند، کسی غیراز الله (ج)غیب رانمیداند.  بسیاری ازآنان بافریب وتزویر اموال افراد سا ده لوح راازچنگشان درمی آورند وبرای این کار وسایل بیشماری را بکار میگیرند مانند خط کشیدن برریگ،خواندن بر کف دست، ویادر فنجان وشیشه وآیینه وغیره واگریک مرتبه راست بگویند 99باردیگردروغ میگویند،اما افراد غافل وساده لوح تنها همان یک موردراکه سخن این دروغ پردازان راست ازآب درآمده است ملاک قرارمیدهند وبرای آگاهی ازآینده وسعادت ویاعدم موفقیت خویش درامرمزدواج ویاتجارت وپیدا نمودن اشیای گمشده  وغیره به آنها رجوع میکنند.واگرکسی نزدآنان برود وگفته هایش راتصدیق کند کافروازدین اسلام خارج خارج میگردد زیرا حضرت پیامبر(ص) فرمودند:هرکس نزد طالع بین ویاکاهن برود وگفته هایش راتصدیق کند،آنچه برمحمد(ص) نازل کشته کفرکرده است1 واگرکسی نزدآنان بروداما ادعای آنان مبنی بر دانستن غیبرا تصدیق ننماید وتنها برای تجربه نزدآنان برود،کافرنمیگردد البته تاچهل روز نمازش پزیرفته نمی شود.زیرا حضرت پیامبر(ص) فرمودند هرکس که نزد طالع بینی برودوازاو مسله ای بپرسد تا 40 شب نماز اوپزیرفته نمی شود 2 البته باوجود این،بازهم نمازبالای وی فرض میباشدوبرم اولازم است که توبه کند. 

(1- یونس/59 )    ( 2- بقره/102)( 1- مسند احمد2/429)   ( 2مسلم4/1751)

(3)معتقد بودن به تاثیر نجوم وستاره گان دروقایح وزندگی مردم

حضرت زید بن خالد جهنی(رض) میگوید:حضرت پیامبر(ص) در حد یبیه نماز صبح راباما خواند. شب درحد یبیه باران آمده بود- حضرت پیامبر(ص) پس ازنماز روبه مردم نموده وفرمودند:آیامیدانید خداوند(ج) چه فرمود؟ مردم گفتند الله ورسوله اعلم فرمودند(خداوند(ج)میگوید) برخی ازبنده گا نم به من مومن وبرخی دیگر کافر هستند،هرکس که گفته،به فضل ورحمت خداوند(ج)برما باران فرمودآمداوبه من ایمان داردوبه ستاره گان کفرکرده است وهرکس که گفته براثر فلان و فلان ستاره باران فرودآمد به من کفر کرده وبه ستاره گان ایمان آورده است 1 ".همچنین رجوع کردن به جدولها بخت آزمایی وتستهای فال که دربسیاری روزنامه ها ومجلات وجوددارد،همین حکم رادارد، واگرکسی به تأثیر آن معتقد باشد شرک کرده است واگر تنها به قصد تسلی خاطر آنرا بخواند،بازهم گناهکار میگردد وتسلی یافتن با خواندن شرک جایز نیست،ونیز امکان دارد که شیطان اورابه معتقد بودن به آن سوق دهد که درآن صورت به شرک مبتلا میشود.اعتقاد داشتن به اینکه برخی ازاشیاء نفع میرساند وحال آنکه خداند(ج)درآن اشیاء هیچ تأثیری نگزاشته است شرک است.آنگونه که برخی مردم به پیروی ازگفتار افرادی  کاهن ساحر و یاباورهای که آباء واجداد به ارث برده اند درباره تعویذات شرک آمیز وانواع مهره ها ویا حلقه های فلزی وغیره اعتقاد دارند وآنهارابرای دفع زخم چشم برگردن خود ویا درماشینها ویا خانه های خویش آویزان میکنند ویا اینکه انگشترهای با نگینهای گوناگونی بدست میکنند واعتقاد دارند که این امور بلا رادفع میکند. وبی تردید این امر منافی توکل بر خداوند متعال میباشد وارمغانی جز سستی برای انسان نداردبه نوع تداوی ومعالجه بوسیله حرام محسوب میگردد و بسیاری ازاین تعویذات شرک آمیز میباشند ودرآنها از شیاطین وجنها استمداد شده ومشتمل  بر خطوط ورسومی گنگ ونوشتهای نا مفهوم هستند ، وبرخی ازاین شعبده بازان آیاتی از قرآن را باشرک آمیخته ومی نویسند وبرخی دیگر آیات قرآن را به وسیله نجاسات وخون قاعده گی می نویسند ، آویزان کردن این تعویذ ها وبستن آن بربدن حرام است  زیرا حضرت پیامبر(ص) فرمودند:هرکس که تمیمه ای بیاویزد شرک کرده است 1".هرکس این کارها را به این اعتقاد که ذاتاً نفع وضرری می رساند انجام دهد مرتکب شرک اکبر گشته است واگرآنها را اسبابی برای نفع وضرربداند وحال آنکه  خداوند(ج) آنهارا سبب قرارداده اند ،مرتکب شرک اصغر شده اند واین ازجمله شرک فی الاسباب محسوب میگردد. (1- فتح البا ری2/333)(1-مسند احمد4/156)

(4)خود نمایی درعبادت

یکی ازشرایط پذیرفتن عمل صالح این است که ازریا و خود نمایی پاک وطبق سنت باشد هرکس به منظور خودنمایی بادت کند مرتکب شرک اصغر گشته است وعملش تباه ونابود میگردد،مانند کسیکه برای این نماز بخواند که مردم اورا ببیند،خداند(ج) میفرماید:ان المنافقین یخادعون الله وهوخادعهم واذاقاموا الی الصلات قامو اکسالی یراء ون الناس ولا یذکرون الله الا قلیلاً 1 " ترجمه:بی شک منافقان با خداوند(ج) نیرنگ می ورزندواو(خداوند(ج) هم درنیرنگشان) تدبیر میکند وچون به نماز بر خیزند،سست وبی حال به نماز می ایستندجلوه فروشی میکنندوخداوند(ج) را جز اندکی یاد نمیکنند.وهمچنین است کسیکه  که برای کسب شهرت وآواز نماز میخواند اونیز درشرک افتاده است وبرای چنین افرادی وعید آمده است آنگونه که در حدیث ابن عباس(رض) آمده است که حضرت پیامبر(ص) فرمودند: هرکس به قصد شهرت کاری انجام دهد خداوند(ج) رسوایش میکند ، گرفتار میکند که باعث عبرت دیگران وشادمانی دشمنانش گردد 2" وهرکس که عبادتی انجام دهد ودرقصدش مردم رانیز شریک بگرداند عملش تباه گشته است.آنگونه که در حدیث قدسی آمده است که خداوند(ج) میفرماید: من بی نیازترین شرکا از شرک هستم هرکس عملی انجام دهد ودرآن کسی دیگر رابامن شریک بگرداند من اوراترک نموده وبه شرکش وامیگزارم 2" .اگر کسی ازابتداء عمل راخالصانه  برای خداوند(ج) شروع نمود وسپس برآن ریا وخودنمایی طاری گشت، دراین صورت اگرازوجودریا ناراحت شود وباآن مجاهده کندوآنرادفع کند ،عملش صحیح وپذیرفته است واگربه آن شادمان وراضی گشت ،اکثر اهل علم معتقد به بطلان عمل وی هستند.(1- نسااء /142، تمیم: تعویذ، حرز،مهره یا طلسمی که به گردن طفل آویزان کنند برای دفع بلا وچشم زخم فرهنگ عمید)(2- مسلم 4/2289)(3- مسلم ش:2985)

(5)بد شگونی

وآن عبارت ازفال بد وشوم خداوند(ج) میفرماید: فاذا جاءتهم الحسنت قالولنا هذه وان تصبهم سیئت یطیرً وابموسیومن معه 1.ترجمه: "پس چون خوشی به آنان روی می آورد ، میگفتند :این سزاوارماست واگر گزندی به آنان میرسید به موسی و کسا نیکه با اوبودند فال بد میزدند".عربها عادت داشتند که هرگاه کسی می خواست به سفر  برود پرنده ای میگرفت وسپس آنرا رها میکردند ، اگر پرنده به سمت راست پرواز میکرد نیک فالی میگرفت  وبه سفر میرفت واگر پرنده به سمت چپ پرواز میکرد بد فالی میگرفت وازرفتن به سفر باز می آمد، حضرت پیامبر(ص) در حدیثی حکم این عمل را این گونه بیان فرموده اند: "بدفالی وبد شگونی شرک است".یکی از موارد این اعتقاد حرام ومنافی کمال توحید ، بد فالی به ماهها، روزها واعداد است مانند ازدواج نکردن درماه صفر واعتقاد به نحس بودن آخرین چهارشنبه هرماه ویا عدد 13 ویا بد فالی به اسمها وافراد معلول.مانند اینکه شخص به قصدبازکردن مغازه ازمنزل خارج میشود ودرراه باشخص نابینا دچار میشود وازآن فال بدمیگیرد ودوباره به منزل برمیگردد، واموری دیگر ازاین قبیل ،این چنین موارد همه حرام شرک هستند.حضرت پیامبر(ص) ازچنین افراد برائت جستند، عمران بن حصین(رض) روایت نموده است که حضرت پیامبر(ص) فرمودند: "هرکس فال بگیرد ویا برای او فال گرفته شود ویا غیبگویی کند ویا اینکه برایش غیب گفته شود ویا سحر کند ویا کسی دیگر به نفعش سحر کند، ازماه نیست 1".واگر مرتکب چنین کاری شد کفاره اش آن چیزی است که در حدیث حضرت عبدالله بن عمرو(رض) ذکر گردیده است.وی میگوید:حضرت پیامبر(ص) فرمودند :هرکس که فال،اوراازانجام کاری بازدارد،شرک کرده است،گفتند:یارسول الله کفاره چیست؟ فرمودند:کفاره اش ایت است که بگوید"اللهم لا خیرالا خیرُک ولا طیر الا طیرک ولا اله غیرُک 2".بدفعالی ازطبیعت دل است وبهترین علاج آن توکل بر خداوند متعال است آنگونه که حضرت عبد الله بن مسعود(رض) میگوید:چنین خیالاتی در قلوب همه ما پدیدار می آید اما خداوند(ج) به ویسله توکل آنرا ازبین میبرد(1-اعراف /131)(1- معجم ابکیر طبرانی 18/162)(-2 مسند احمد 2/220)(1- ابوداود ش 3910)

(6) سوگند خوردن به  غیرالله(ج)

خداوند(ج) به هر مخلوقی که بخواهد سوگند یاد میکند اما برای بندگان جایز نیست که به چیزی غیر ازالله(ج) سوگند بخورنداما متأ سفا نه سوگند به غیرالله(ج) برزبانی بسیاری ازمردم جاری است،سوگند نوعی تعظیم است وبرای غیر الله(ج) جایز نیست،ازحضرت عبدالله بن عمر(رض) روایت شده است که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"آگاه باشید خداوند(ج) شمارا ازاینکه به پدران خودسوگندبخورید نهی کرده است هرکس سوگند میخورد باید بنام الله(ج) سوگند بخورد وگرنه ساکت بمتاند 3".ونیز از حضرت عمر(رض) روایت است که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هرکس به غیر الله(ج) سوگند خورد شرک کرده است 3" وحضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هرکس به امانت سوگند خورد ازما نیست 4".سوکند خوردن به کعبه،امانت،شرف،کمک،برکت فلان،جان فلان،جان نبی ویا ولی،پدران ومادران، وبه سر فرزندان جایز نیست وهمه این حرام است وهرکس که مرتکب چنین کاری شد،همانگونه که در حدیث آمده کفاره اش این است که بگوید:"لا اله الا الله" در حدیثی صحیح آمده :ترجمه:"هرکس به لات وعزی سوگند خورد(برای کفاره آن) باید بگوید"لا اله الا الله 1".همچنین الفاظ شرک آمیز وحرام دیگری وجوددارد که اززبان بسیاری مردم شنیده میشودما نند :"به خدا پناه میبرم"توکل من به خدا وتوست"این از جانبخدا و تو است"کسیرا جزخداوتو ندارم"درآسمان خدا ودرزمین تنها تودارم"اگر خدا وفلانی نمی بود"من ازاسلام بیزارم"خواست طبیعت این بود که"زمانه چقدر نامرد است"(وهمچنین هر عبارتیکه مشتمل بر نوعی دشنام به زمانه باشدمانند:"این زماده بدی است"این ساعت(زمان) نحسی است"زمانه فریبکار است"وغیره زیرا دشنام به دهر وزمانه به خداوند(ج) که خالق زمان است برمیکردد) ونیز واژه ها وعبارت نوینی که مخالف توحید هستندمانند:سوسیالیسم اسلامی،دمکراسی اسلامی،خواست ملت ازخواست پروردگار است،دین ازآن خداووطن مال همه است،بنام عربیت(قومیت عربی)به نام انقلاب.وهمچنین است اطلاق الفاظی مانند ملک الملوک(شاهنشا ه) والفاظی شبیه این بر شخصی ازافراد بشرمانندقاضی القضا ة ونیز بکاربردن لفظ سید(ویا معادل آن از زبانهای دیگر) برای فردی منافق وکافر ونیز حرف"لو" که بر ناراضگی،پشیمانی وحسرت دلالت دارد وراه را برای شیطان باز میکند ونیز اینگونه دعاکردن که: "اللهم اغفرلی ان شئت" ترجمه:(وپروردگارا اگرمیخواهی مراببخش)(2- فتح الباری 11/530) (3- مسند احمد2/152)(4- ابوداود ش 3252) (1- فتح الباری 11/536)(2- روش صحیح این است که میان این جملات لفظ"سپس"به کار برده شود مثلاً بگوید اعتمادم به خداوند(ج)است وسپس به تو(ز))(1- برای آگاهی بیشتر، نگاه معجم المنافی الفضیة از شیخ بکر ابوزید)

(7) مجالست وانس گرفتن با منافقین وفساق

بسیا ری ازافزادی که ایمان دردلهای شان رسوخ نکرده با اهل فسق و فجور وچه بسا با کسی که به شریعت الهی طعن میکنندودین اسلام واولیا ءالله را به استهزاء می گیرند،هم مجلسی و نشست وبرخاست می  کنند،بی تردید این عمل حرام است وموجب قدح وتردید درعقیده میگردد،خداوند(ج) میفرماید:"واذا رأیت الذین یخوِ ضون فی آیاتنا فأ عرض عنهم حتی یخوِ ضوافی حدیثِ غیره واما ینسینک الشیطان فلا تقعد بعد الذکری مع القوم الظالمین 2"ترجمه:"وچون آن ان را بینی که درآیات ما (به فصد طعن) به کندوکاو می پردازند ازآنان روی بگردان تاآنکه درسخن غیرازآن پردازند واگر شیطان تورا به فراموشی اندازد،بعد ازیادآوردن با کروه ستمکاران منشین" پس در چنین موارد نشستی با آنها  جایز نیست گرچه از خویشاوندان نزدیک هم باشد وجمعشان با صفا وسخنان شان جذاب باشد،مگر برای کسیکه هدفش دعوت آنان ویا پاسخ دادن به اعتراضات باطل آنان باشد نه رضا وسکوت،خداوند(ج) متعال میفرماید:"فان ترضوا عنهم فان الله لا یرضی عن القوالفاسقین 1"ترجمه:"پس اگر ازآنان خشنو.د گردید (بدانید) که خداند از گروه فا سقان راضی نمیباشد" (2- انعام/ 68)(1- توبه 1/96)

(8) ترک طمأنیت(آرامش) هنگام نماز

یکی از بزرگترین انواع سرقت،ازنماز است،حضرت پیامبر(ص) فرمودند: ترجمه:"بدترین دزد کسی است که ازنماز خود چیزی بدزد،گفتند:یارسول الله چگونه شخصی ازنماز خود می دزد،فرمودند:رکوع وسجود آنرا کامل نمیکند 2".ترک آرامش وعدم استقرار کمر(ستون فقرات) هنگام رکوع وسجود وراست نکردن کمر پس از بلند شدن رکوع ومیان دوسجده ازمواردی است که ازنمازگزاران زیاد به چشم می خورد وبه گونه ای که هیچ مسجدی ازچنین افرادی خالی نیست،طمأ نینه درنماز رکن است ونماز بدون آن صحیح نیست واین امر بسیار خطیری است.

حضرت پیامبر(ص) فرمودند: ترجمه:"تاهنگامیکه کمر شخص دررکوع وسجود راست نباشد نمازش درست نیست 1"بدون تردید این امری است ناگوار ومرکب آن مستحق زجر ووعید میباشد.

حضرت ابی عبد الله الا شعری می گوید:ترجمه:حضرت پیامبر(ص) پس ازنماز باجمعی ازاصحاب در مسجد نشستند،(به گونه ای عجولانه) رکوع میکردوهنگام سجده مانند(خروس به زمین) نوک میزد،حضرت پیامبر(ص) فرمودند:آن مردرا می بینی؟ هرکس درچنین حالتی  بمیردبردین غیر از دین محمد(ص) مرده است درنماز همانندکلاغی که به لخته ای خونی نوک میزند،سجده میکند،مثال کسیکه (عجولانه) رکوع میکند درسجده نوک میزندمانند کسی است که گرسنه است اما باوجوداین یک یا دودانه می دهد 2"(آیا گرسنگی اورا دفع میکند؟) زید بن وهب میگوید:حضرت حذیفه(رض) مردی را دید که رکوع وسجود راکامل نمیکرد،فرمودند:"تونماز خواندی واگر دراین حال بمیری بر فطرتی غیر از آنچه خداوند(ج) به محمد(ص) بخشیده است،می میرید 1".برای کسیکه طمأ نینه وآرامش را درنماز ترک نموده هرگاه از حکم آن آگاه باشد مناسب است که فرض همان وقت را اعاده کند وازگزشته خویش توبه نماید واعاده نمازهای سابق بر عهده اولازم نیست آنگونه از حدیث(ارجع فصف فانکم لم تصل) فهمیده میشود. (2- مسند احمد5/310)(1- ابوداود1/533)(2- صحیح ابن خزیمه1/332)(1- فتح الباری 2/274)

(9) بازی وحرکت زیاد هنگام نماز

این آفتی است دیگر که تعداد بی شماری ازنماز گزاران به آن مبتلا هستند چه آنها امر الهی را متثال ننموده اند آنجاکه میفرماید:"وقوم.الله قافقین 2"ترجمه:"وبرای خداوند(ج)فروتنانه ب(به عبادت) بایستید"ونیز به این آیه نیاندیشیده اند که میفر ماید:"قد افلح المومنیون الذین هم فی صلا تهم خاشعون 2"ترجمه:"به راستی مومنان رستگار شدند،همان کسانیکه درنمازشان فروتنند".هنگامیکه که درباره صاف نمودن خاک موضع سجده درنماز حضرت پیامبر(ص) پرسیده شد،فرمودند:ترجمه:"هنگامیکه نماز میخوانی به خاکها دست مکش واگرچاره دیگر نبود فقط یکبار این کاررانجام بده 1"اهل علم گفته اند که حرکات زیاد ومتوالی بی موردنمازرا باطل میکند په رسد به این که افرادی درنماز بازی میکند،و باوجود اینکه به بارگاه خداوند(ج) ایستاده اند به ساعت خود نگاه میکنند ویا لباس خودرا راست میکنند ویا انگشت در بینی فرومیبرند وراست وچپ به سوی آسمان نگاه میکنند وازاین نمی ترسند که بینایی چشمانشان گرفته شود 2 ویا اینک شیطان نمازشانرا برباید.(2- بقره/ 238)(3- مومنون/201)(1- ابوداود1/581)(2- این مطلب در حدیث آمده است(مترجم))

(10) سبقت عمدی ازامام

عجله ازسرشت انسان است خداوند متعا ل میفرماید:"وکان الانسان عجولاً 3"ترجمه:"وانسان شتابکار است".تأ نی از الله(ج) وعجله از شیطان است 4 افراد بسیاری دیده میشوند که هنگام نماز با جماعت دررکوع وسجود وعموماً در تکبیرات انتقال(ازرکن وحالتی به رکن دیگر) وحتی در سلام از امام سبقت میگیرند،این امر که نزد بسیاری ازمردم مسا له ای بی اهمیت وپیش پاه افتاده است درموردآن ازحضرت پیامبر(ص) وعید سختی واردشده است آنگاه فرمودند: ترجمه:"مگر کسی که قبل ازامام سررابلند میکندازاین نمی ترسدکه خداوند(ج) سراورا به سر الاغی تبدیل نماید 1"باید اندیشید که هنگامیکه از نماز گزاراخواسته شده که هنگام رفتن به مسجد وقار وآرامش خود را حفظ نماید پس در هنگام نماز، حکم چه خواهد بود.برخی دیگر ازمردم ازامام زیاد عقب میمانند،باید دانست که فقها دراین مورد ضابطه خوبی ذکر کرده اند وآن اینکه وآن اینکه مقتدی پس ازپایان تکبیر امام شروع به حرکت کند(وبه رکن دیگر منتقل) شودیعنی هرگاه امام حرف"راء" الله اکبر راتلفظ نمود، مقتدی شروع به حرکت کند،نه قبل ازآن حرکت کند ونه ازآن تأ خیر نماید وبه اینگونه این امر منضبط ومنظم میکردد،اصحاب حضرت پیامبر(ص) کاملاً حریص ومواضب بودند که مبادا از ایشان سبقت بگیرند،حتی یکی از اصحابف حضرت براء بن عازب میگوید:اصحاب پشت حضرت محمحد(ص) نماز می خواندند وهنگامیکه ایشان سرراازرکوع بلند میکردند،کسی دیده نمیشد که (برای رفتن به سجده) کمرش راخم کند،تا اینکه حضرت پیامبر(ص) پیشانی خویش رابه زمین میگزاشتند.آنگاه اصحاب درپی ایشان به سجده می افتادند 1" وهنگامیکه حضرت پیامبر(ص) سالخورده شدند ودرحرکات ایشان (هنگام نماز) نوعی کندی پدید آمداصحاب را که پشت ایشان نماز میخواندند گوشزدنموده وفرمودند:ای مردم وزن سنگین شده (وپیر شده ام) پس مواضب باشید که در رکوع وسجود ازمن سبقت نگیرید 2".وامام نیز در تکبیر گفتن هنگام نمازبادر ازسنت حضرت پیامبر(ص) که در حدیث حضرت ابوهریره(رض) آمده پیروی کند، وی میگوید:ترجمه:"حضرت پیامبر(ص) درنماز همگامی که بر میخواستندتکبیر می گفتندوسپس هنگامیکه به رکوع میرفتندوسپس هنگامیکه به سجده میرفتندوسپس هنگامیکه سر از سجده بلند مسکردندوسپس هنگامیکه دوباره به سجده میرفتندوهنگامیکه سر ازسجده بلند میکردندوسپس تاپایان نماز به اینگونه عمل میکردندوهنگا میکه از قعده اول بر می خواستندتکبیر میگفتند 3".پس اگر امام همرا وهمزمان با حرکت(به رکن دیگر) تکبیر بگویدومقتدیها برخودلازم بگیرند که بر کیفیت سابق عمل کنند امر نماز جماعت اصلاح وانتظام می یابد. (3- اسراء/11)(4- بیهقی،السنن الکبری 10/104)(1- مسلم1/320،321)(3- بخا ری ش:756)(1- مسلم ش:474)(2- رواح البیهقی 2/5وارواء الفیل 2/290)

(11) خوردن پیاز،ویا اشیای بدبوی دیگر ورفتن به مسجد

خداوند متعال میفرماید:ویا بنی آدم خذوازینتکم عنوکل مسجد 1"ترجمه:"ای فرزندان آدم، درهر نماز زینت خودرابرگیرید".حضرت جابر(رض) میگوید:حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:" هرکس سیر ویا پیاز خورد پس باید ازما کناره بگیرد،ویا اینکه فرمودند:از مسجد ما کناره بگیردودرخانه خود بنشیند 2".ودر روایت مسلم آمده است که:هرکی که پیاز،سیر وتره خورد پس به مسجد ما نزدیک نشود زیرا فرشتگان نیز از بوهای که بنی آدم اذیت میشود،اذیت وآزار میشوند 3".حضرت عمر(رض) دریکی از خطبه های خود درروز جمعه کفتند:ترجمه:" شما ازاین دو سبزی (پیاز و سیر) که به نظر من پلید اند می خورید،من رسول الله(ص) رادیدم که هرگاه شخصیکه پیاز خورده بود به مسجد می آمد،دستور میدادند که اورا ازمسجد بیرون کنندوبه "بقیح" ببرند،پس هرکس پیاز وسیر میخورد بوی آنها را با پختن کاملاً خنثی بسازند 4".افرادیکه پس از اتمام کارهای روزانه خویش مستقیماً به  به مسجد می آیند وبا بوی بد عرق  وجورابهای خویش موجب  آزار مردم میگردند،این باب وبحث شامل آنان نیز میگردد.وسپس  وارد مساجد می شوند وبندگان خدا(ج) فرشتکان ونماز کزاران را اذیت وآزار میکنند.(1- اعراف /31)(2- فتح الباری 2/339)(3- مسلم 1/395)(4- مسلم 1/ 396)

(12) زنا

چون یکی از مقاصد شریعت حفظ حیثیت ونسل بشری  است، زنا را حرام گردانیده است .خواوند متعال میفرماید:ولا تقربو االزنی انه کان فاحشة وساء سبیلا 1"ترجمه:"وبه زنا نزدیک مشوید،چراکه آن ناشایستگی وبد راهی است".بلکه از این هم فراتر،شریعت بادستوردادن به حجاب وفرو انداختن چشم وحرام قراردادن خلوت  وانها ماندن با زن بیکانه وغیره تمامی راه های را که به زنا منتهی میگردد مسدود کرده است.زنا کار متأ هل در شریعت اسلامی به شنیع ترین  وشدید ترین وجه عقوبت،که همان سنگباران است عقوبت میگردد ت سزای کاری را که مرتکب شده بچشد وتا تمامی اجزای بدنش که در حرام از آن استفاده کرده به درد بیایند وزنا کاریکه  بصورت شرعی و نکاح وازدواج نکرده است با بالا ترین حد ضربه های که درشریعت برای تعزیر مشروع میباشد که همان صد ضربه شلاق است،عقوبت ومجازات میگردد،واین علاوه از فضیحتی است که در ملأ عام ودر حضور گروهی  از مسلمانان به اومیرسد ونیز علاوه بر بیرون راندن وتبعید وی بمدت یک سال  کامل از محلی که در آن مرتکب زنا شده است.وعذاب زنان زنان و مردان زنا کار در برزخ این است که آنان را عریان در تنوری  که دهانه اش  تنگ  وزیر آن کشاد ووسیع است می اندازند وبرآنان آتش  می افروزند،آنان درآن تنور فریاد میکشند وبه شعله های آتش بالا می آیند حتی نزدیک میشوند که خارج گردنداما آتش فروکش می کند وآنان دوباره به ته تنور سقوط میکنند وتا قیامت اینگونه عذاب داده مشوند.واز این هم شدید تر  وبد تر وضعیت شخصی است که با وجود  سالخوردگی ونزدیک بودن به قبر  ومهلتی که خداوند(ج) به اوداده، به زنا کاری ادامه دهد،ازحضرت ابوهریره(رض) روایت شده که حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"خداوند(ج) در روز قیامت با سه شخص سخن نمی گوید وآنانرا تزکیه نمی نماید وانتظارشان است".وآن سه شخص عبارت اند از)"پیر مردزناکار""وپادشاه دروغ گو""وفقیر متکبر 1".بد ترین کسب پولی است که زن زناکار درمقابل زنا و تن فروشی دریافت میکندوچنین زنی هنگامی که در نیمه های شب در آسمان به رحمتگشوده میشوند نیز ازاجابت دعا مرحوم است 2 نیاز وفقز مطلقاً عدری شرعی وقابل قبول  برای زیر پا گذاشتن حدود الهی قزار نمی گیرد.ازقدیم کفته اند که:زن آزاده ترجیح میدهد که گرسنه بماندتا اینکه به سینه اش (شیر دادن بچه های مردم) خودراسیر کند،چه رسد به تن فروشی.اما در این عصر همه را ه ها ودرهای فحشا باز است وشیطان با مکر خود واولیای خویش، راه فیاد را هموارکرده است وافزاد عاصی وفجار نیز از وی پیروی کرده اند.بد حجابی وبرهنگی  عام شده،چشم چرای ونگاه های حرام همه جارا فراگرفت،اختلاط مردوزن رواج یافته،مجلات و فلم های مبتذل فحشا همه جا دردسترس است ومسافرت به کشورهای محل فساد زیاد وبازار بی حیایی گرم وآبروریزی وتجاوز به ناموس مردم فراوان،وآمار بچه ها یی حرام وغیر شرعی وقتل جنین فزونی یافته است.پروردگار ازتو میخواهیم که با رحمت ولطف خویش مارا ازاین فواحش در پناه خود مصون ومحفوظ بداری وازتو میخواهیم  که دلها وشرمگاهای  مارا پاک بگردانی  ودرمیان ما وحرام سدومانع محکمی قراردهی.  (1- اسراء /32)(1- مسلم 1/ 102- 103)(2- صحیح الجامع ش :2971)

(13) همجنس گرایی

جنایتی که قوم نوح(ع) مر تکب شدند همجنس گرایی بود،خداوند(ج) میفرماید:"ولوطاً اذ قال لقومه انکم لتأ تون الفا حشة  ما سبقکم بها من احد من العالمین أ ئنکم  لتأ تون الرجال وتقتعون السبیل وتأ تون  فی نا دیکم  المنکر 1"ترجمه:"ولوط(ع)( را فرستادیم) چنین بود که به قومش گفت: شما نا شایستی به بار می آورید که هیچ کس از هانیان در(ارتکاب آن) ازشما پیشی نمگرفته .آیا شما از روی شهوت بامردان در می آمیزیدوراه(فطری وشرعی برای تناسل) را مس گسلید ودر محافل خود کار نا پسند انجام میدهید ".خداوند متعال میفرماید:ترجمه:" بخا طر شناعب وقبح  وخطر ناک بودن این عمل مرتکبین آن را به چهار نوع عذاب عقوبت نموده ودر هلاکت  وعقوبت  هیچ قوم دیگری این چهار عذاب را یکجا جمع ننمود،وآن اینکه چشمان شانرا کورکرد وشهر آنانرا زیرور کرد وبر آنان باران سنگ فرود آورد وصدای دلخراش وشدید بر آنان مسلط نمود".در شریعت اسلامی بنا بر قول راجع، عقوبت فاعل ومفعول همجنس گرا در که با رضایت واختیار خویش این عمل را انجام داده باشتد این است که با ضربه شمشیر کشته شوند،ازحضرت ابن عباس(رض) مرفوعاً روایت شده که:هر کس را یافتید که عمل قوم لوط(ع) را انجام میدهد فاعل ومفعول را بکشید 1"این همه وبا و امراض گوناگونی  که امروزه ودر این زمان بوجود آمده ودر گذشته اصلاً ازآنها نامی هم نبود همانند مرض کشنده"ایدز" بر حکمت خداوند(ج) در تعین چنین عقوبتی شدید برای این عمل،دلالت دارد.(عنکبوت /29،28)(1- مسند احمد1/300)

(14) امتناع زن از همبستری با شوهر بدون عذرشرعی

از حضرت ابی هریره(رض) روایت شده که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هرگاه  شوهر همسرش را به بستر خود  فراخواند واو امتناع ورزد وشوهر باناراحتی وعصبانیت ازاو،شب بگذراند،فرشته گان آن شب تا صبح آن زا را نفرین میکنند 2".بسیاری از زنان هرگاه  میان آنان وشوهران شان  اختلافی بروز کند از تمکین و همخوابی  با شوهر،به گمان شوهر ره تنبیه ومجازات میکنندوگاهی این عمل موجب مقاصد بزرگی همچون به حرام کشیده شدن شوهر،میگرددوچه بسا نتیجه برعکس میگردد وشوهر (به جای تنبیه شدن)جداً تصمیم به ازدواجی دیگر می گیرد.پس هرگاه شوهر از همسرش  تمکین خواست همسر باید به امتثال  دستور حضرت پیامبر(ص) از شوهر اطاعت نماید وبه خواسته اش جواب مثبت دهد،زیرا ایشان فرمودند:

ترجمه:"هرگاه شوهر همسرش را به هم خوابی فرا خواند همسر باید اجابت نماید  گرچه پشت شتر  هم سوار باشد 1"وشوهر نیز برای ادامه  همدلی وعدم اختلاف  باید وضعیت زن  را درک کندودرصورت مریض،باردار ویااندوهگین بودن وی، باید حالش را مراعات کند.(1- زوائد البزار2/181و صحیح الجا مع 547) (2- فتح الباری  6/314)

(15) خواستن طلا ق از شوهر بدون عذرشرعی

بسیاری اززنا ن بابروز اندک  خلافی بلا فاصله  ازشوهران شان  درخواست طلاق میکنند ویاهرگاه شوهر مقدار پولی که زن میخواهد فراهم نکند زن ازاو می خواهد که طلاقش بدهد  وچه بسا زن با تحریک برخی از خویشاوندان  وهمسایه های مفسد خود به این کار اقدام نماید وبرخی اوقات با عباراتی زننده وتحریک کننده  شوهررا به مبارزه می طلب مثلاً میگوید:اگر مردی مرا طلا ق بده! بدیهی است که طلاق مفاسد بزرگی همچون گسیخته شدن شیرازه خانواده و آواره گی فرزندان را درپی دارد،وزن پس ازمدتی که پشیمانی دیگر سود نمی بخشد،پشیمان میگردد وبادرنظرداشتن این مطلب  ومسایلی دیگر به حکمت حرمت این امر درشریعت اسلامی پی میبریم.از حضرت ثوبان(رض) روایت شده که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه: "هرزنیکه بدون هیچ مسکلی از شوهرش طلب طلاق کند، رایحه و عطر بهشت  براوحرام است 1".وازحضرت عقبه بن عامر(رض) روایت شده که حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"زنانیکه از شوهرانشان  طلب طلاقی میکنند آنها زنانی منافق هستند 2". اما اگر طلب طلاق بابه عذر شرعی  باشد مانند ترک نماز،شرابخوری واعتیاد به مواد مخدرازجانب شوهر ویا اینکه شوهر اورا به انجام دادن کاری حرام مجبور کند ویا اینکه شکنجه اش کند ویاوی را از حقوق شرعی  وقانوی اش محروم سازد،ونصیحت وتذکر هم سودی نبخشد وتلاش اصلاح وی بی ثمر بماند دراین صورت بدون هیچ اشکا لی زن میتواند برای اینکه خود ودینش را حفظ کند، ازشوهر طلب طلاق  کند.(1- مسند احمد 5/277)(2- الطبرانی،المعجم الکبیر 17/339)

(16) ظهار

یکی از الفاظ جاهلیت  نخستین که متأ سفانه در این امت شیوع پیداکرده "ظهار" است. یعنی اینکه شوهر به همسرش بگوید:"تو برای من مانند مادرم هستی""توبر من همانند خواهرم حرام هستی"وجملات زشت شبیه اینکه شریعت اسلامی آنرا شنیع وزشت شمرده است زیراکه دراین صورت درحق زن ظلم میشود.خداوند(ج) درباره اظهاراینگونه میفرماید:"الذین یظاهرون منکم من نسا ئهم ما هن امهتا تهم إن أمها تهم إلا اللا ئی ولدنهم وانهم  لیقولون  منکراً من القول وزوراً وان الله لعفوٌ غفور 1".ترجمه:"کسانی از شما که بازنان شان  ظهار میکنند آنان مادرانشان  نیستند مادرانشان جز کسانی نیستند که آنان زا ده اند.وآنان سخن زشت ودروغ میگویند وخداوند(ج) بخشا ینده و آمرزگار است".شریعت کفاره ظهار را سخت وشبیه کفاره قتل خطا و مانند کفاره آمیزش درروز ماه رمضان  قرارداده،وبرای شوهر جایز نیست که قبل ازادای کفاره به همسرش نزدیک شود،خداوند(ج) میفرماید:"والذین یظاهرون من نسا ئهم  ثم یعودون لما قالوا فتحریر  رقبة من قبل ان یتما ساذ لکم  توعظون به والله بما تعملون  خبیر فمن لم یجد فصیام  شهرین متتابعین  من قبل ان یتما سا فمن لم یستطع فا طعام  سنین مسکیناً ذلک لتؤ منوا باالله ورسوله  وتلک حدود الله  وللکافرین عذاب  الیم 1  ".ترجمه:"و کسانیکه با زنان شان ظهار میکنند، سپس ازآنچه گفته اند  باز میگردند،باید پیش ازآنکه به هم دست رسانند برده ای آزاد کنند این حکم است که به آن پند داده میشوید وخداوند(ج) به آنچه  میکنید آگاه است پس اگر کسی (برده ای) نیابد پیش ازآنکه دست به هم رانند(براو)روزه دوماه  پیاپی (واجب) است آنگاه اگر کسی نتواند خوراک دادن شست بینوا (بر اوواجب) است این(حکم)برای آن است با فرمانبردار خدا ورسول او شوید واین احکام حدود مقرر شده خداوند(ج) هستند وکافران عذابی دردناک(در پیش) دارند"(1- مجادله/2)(1- مجادله/4-3)

(17) مقاربت دردوران قاعدگی

خداوند متعال میفرماید:"ویسأ لونک عن المحیض قل هو أذی فاعتز لوا النساء فی المحیض ولا تقربوهن حتی یطهرن 2".ترجمه:"ازتودرباره حیض(قاعده گی)می پرسند بگو:آن(مایه)رنج است،پس(بوقت) حیض اززنان کناره گیرید وتا وقتی که پاک شوند به آنان نزدیکی مکنید".برای شوهر جایز نیست که بلا فاصله پس ازقاعدگی با همسرش مقاربت نماید. مگر همسر غسل کند زیرا خداوند(ج) میفر ماید:"فاذا تطهرن فأ توهن من حیث امرکم الله 1".ترجمه:"آنگاه چون(بخوبی) پاک شوند(غسل کنند) ازهما نجا که خداوند(ج) به شما فرمان داده است باآنان آمیزش کنید ". این حدیث حضرت پیامبر(ص)  نیز بر شناعت این معصیت دلالت میکند که میفرماید:ترجمه:"هرکس دردوران قاعدگی با همسرش مقاربت کند ویا باوی عمل لواط انجام دهد ویا نزد کاهنی (غیبگویی) برود،به آنچه بر محمد(ص) فرودآمده کفر کرده است 2".هرکس اشتباهاً ونادانسته وبه غیر عمد مرتکب این کار شد بر اوگناهی نیست،اما اگر کسی عمداً ودانسته آنرا انجام دهدبنابه قول برخی ازاهل علم باید کفاره بدهد وآن عبارت است ازیک دیناروسا اصف دینار،برخی از علما گفته اندکه مختار است که کدام یک را انتخاب میکند وبرخی دیگر گفته اند:اگر در ابتدای قاعدگی مقاربت کند کفاره اش یک دینار  واگر در آخر قاعدگی  وقبل از غسل نمودن زن مقاربت کند کفاره اش نصف دینار است یک دینار بنا به محاسبات متداول  برابر است با     4،25 گرام طلا که شخص باید این مقدار طلا ویا معادل آن وجه نقد صدقه کند. (2- بقره /222) (1- بقره /222)(2- ترمذی 1/243)

قسمت دوم

(18) لواط با همسر

 برخی ازافراد بی بند بار ومنحرف ضعیف الایمان  ازلواط با همسر  هیچ ابایی ندارندوازآن پرهیز نمی ورزند.این عمل از گناهان کبیره است که حضرت پیامبر(ص) مر تکب آنرب نفرین فرموندند.از حضرت ابوهریره (رض) روایت شده که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"ملعون است کسیکه ازراه عقب(دبر) با همسرش جفت شود 1".بلکه حضرت پیامبر(ص) فرمودند:

ترجمه:"هرکسی در دوران قاعدگی با همسرش مقاربت کند ویا باوی عمل لواط انجام دهدویا نزد کاهنی برود به آنچه بر محمد(ص) فرود آمده کفرکرده است 2".بسیاری اززنانی که فطرت سلیمی دارندازاین کار ابا میورزند،اما شوهرانشان آنان را درصورت عدم موافقت به طلاق تهدید میکنند.وچه بسا برخی همسرانشان را که ازپرسین حکم این عمل ازعلما شرم دارند،می فریبند وبه آنان وانمود میکنندکه این عنل حلال  وجایز است وچه بسا از این آیه هم استدلال کنند که خداوند(ج) میفرماید:"نسا ؤ کم حرث لکم فأ تو ا حرتکم أ نی شئتم 1".ترجمه:"زنان شما کشتزار شما هستند  پس هرگونه  که خواهید به کشتزار خود درآیید".باید دانست که حدیث،قرآن را تفسیر میکند ودرحدیث آمده که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"که برای شوهر جایز نیست که باهر کیفیت وروشی که ترجیح میدهد با همسرش جفت شود وآمیزش نماید.البته  به شرط اینکه فقط ازراه طبیعی وراه بدونیا آمدن نوزاد باشد وناگفته پیداست که را ه عقب محل کثافت است نه راه به دونیا آمدن نوزاد ومحل کشت  ".یکی از اسباب وعوامل  این جنایت وارد نمودن موروثات پلید جا هلی  از قبیل،روابط جنسی نا مشروع  به حریم زندگی پاکیزه زنا شویی وهمچنین حافظه ای است که از صحنه های مبتذلی از فلمهای سکس مملو گشته است.وآن هم بدون توجه ورجوع الی الله ،وبدیهی است که این علم  حرام وناجایز است اگر چه طرفین حرامرا حلال نمیگرداند.

   (1- مسند احمد 2/479) (2- ترمذی 1/243)(1- بقره/223)

(19) بی عدالتی میان همسران

عدالت نمودن میان همسران ازمواردی است که خداوند(ج) مارا به آن توصیه نموده است،خداوند(ج) میفرماید:"ولن تستطیعوا أن تعدلوا بین النساء ولو حرصتم فلا تمیلواکل المیل فتذورها کا لمعلقة وإن تصلحوا وتتقو ا فأ ن الله کان غفوراًرحیماً 1 ".ترجمه:"وهرگز نمیتوانید بین زنان به داد رفتار کنید هر چند حرص ورزید.پس یکسره ابه سوی زنی محبوب  تمایل نورزیدتاآنکه او(همسر پیشین خود) را بلا تکلیف رها کنید واگر اصلاح کنید وپروادارید خداوند(ج)آمرزنده ومهربان است".عدالتی که زا شوهر مطلوب است،این است که در شب گذراندن بین همسرانش عدل کند ومخارج حقوق مادی آن ر ااز قبیل  نفقه وپوشاک،کاملاً بپردازد.عدل در محبت وگرایش قلبی نیست زیرا که این امر ره اختیار وقدرت شخصنیست،بسیاری ازمردانی که بیش از یک همسر دارند به یکی از همسران خود میل نموده وبقیه را عملاً ترک نمودهوبه آنان اعتنایی نمی کنند.نزدیکی چندین شب  می مانند وازنظر مادی نیز به آن کاملاً رسیدگی میکنند وبقیه رارها نموده وبه حال خود می گزارند.این کار حرام وناجایز میباشد وکسی که نسبت به برخی از همسرانش اینگونه بی عدالتی روابدارد درروز قیامت با وضعیتی به بارگاه الهی  حاضر میکرددکه در حدیث حضرت ابو هریره(رض) آمده است. وی میگوید  حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هرکس که دوهمسر داشته باشد وبه یکی ازآنها  میل نماید(میان آنان عدل نکند)روز قیامت درحالی خواهد آمد که نصف بدنش کج کشته ومائل شده است 1".(1- ابوداود2/601)(1- نسأ /129)

(20) خلوت(تنها ماندن)بانامحرم

شیطان میکوشد  انسانرا در فتنه وحرام بیندازد وبدین سبب خداوند(ج) مارا ازاو بر حذر داشته است آنجاکه میفرماید:"یا ایها الذین آمنو ا لا تتبعو اخطوات الشیطان  ومن یتبع  خطوات الشیطان فانه یأ مر  بالفحشا ء والمنکر 2 ".ترجمه:"ای موومنان از گامهای  شیطان پیروی مکنید  وهر کس که از گامهای شیطان پیروی کند بداند که او به کار های ناشایست ونا پسند فرمان میدهد

شیطان همانند خون در بدن آدمیزاد گردش میکند،ویکی از راههای که شیطان انسانرا به  فحشا می کشاند خلوت با زان بیگا نه ونا محرم است واز اینجاست که شریعت این را مسدودنموده است آنگونه که حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"هرگاه مرد وزنی تنها باشند  سومی آنان شیطان است 2".وحضرت عبدالله بن عمر(رض) روایت نموده که حضرت محمد(ص) فرمودند:

ترجمه:"ازامروز به بعد هیچ مردی حق نداردکه نزد زنی که شوهرش به مسا فرت  رفته، برود مگر اینکه  همراه او یک ویا دو نفر  دیگر باشد1 ".پس برای هیچ مردی جایز نیست که در خانه ویا اطاق ویا ماشینی با زنی نا محرم وهمچون زن برادر،خادمه  وبازنی مریض با داکتری وغیره  تنها بماند.بسیاری ازمردم بنا به اعتماد به خویشتن ویا افراد  دیگر در چنین موارد سهل انگاری میکنند که منجر به فحشا ویا لا اقل موجب فراهم آمدن مقدمات فحشا ودامن زدن به فا جعه اختلاط انساب وبچه های نا مشروع میگردد. (2- نور/21)(3- ترمذی 3/474)(1- مسلم 4/1711)

(21) مصا فحه با نا محرم

این ازمواردی است که عرف وآداب اجتماعی بر شریعت الهی طغیان نموده است وعادات وتقالید باطل مردم بر حکم خداوند(ج) غالب گشته است به گونه ای که اگر با اقامه حجت وبیان دلیل ،حکم شرعی را در این مورد بیان کنی تورا به ارتجاع  وواپسگرایی وبنیاد گرایی  وقطع روابط  خانوادگی  وتشکیک در نیتهای  پاک  و.... متهم  میسازند.امروز در جامع ما دست دادن ومصافحه  با دختر عمو،دختر دایی،دختر خاله،مهسربرادر،عموودایی ازنوشیدن آب نیز ساده تر است،واگر مودم با دیده بصیرت به این امر خطیر بنگرند دیکر چنین  نخواهد کرد.حضرت پیامبر(ص) فرمودند: ترجمه:"اگر برفرق سر فردی ازشما سوزنی آهنین فروکنند برایش بهتر است از اینکه به زنی نا محرم دست بزند 1".بی تردید مصافحه  زنای دست است آنگونه که حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"چشمها ، دستها ، پاها ، وشرمگاها  (انسان همگی) زنا میکنند 2".باید پرسید آیا کسی هست که قلبش از قلب حضرت پیامبر(ص) پاک تر باشد؟ اما با وجود این حضرت محمد(ص) فرمودند: ترجمه:"من بازنان مصافحه نمی کنم 3".ونیز فرمودند:ترجمه:"من دستهای زنان را لمس نمی کنم 4".از حضرت عایشه(رض) نقل شده که فرمودند: ترجمه:"نه بخدا سوگند هرگز دست رسول الله (ص) دست زنی را مس نکر ده وفقط با گفتار آن بیعت میگرفت 5".پس آن مردانیکه همسران پاک طینت خودرا تهدیدمی کنند که اگر بابرادران آنان دست ندهد ومصافحه نکنند،آنان را طلاق خواهند داد،ازخدا(ج) بترسند.ونیز باید دانست مصافحه با دستکش ویا ازروی پارچه ای دیگر،حکم مسأ له را تغیر نمیدهد،دست دادن ومصافحه با نا محرم درهرحال حرام است.(1- روا البطرانی 20/212،صحیح الجامع 4921)(2- مسند احمد 1/412)(3- مسند احمد 6/357)(4- طبرانی معجم الکبیر 24/342)(5- مسلم 3/1489)

(22) استعمال عطر وبیرون رفتن ازخانه برای زنان

این مورد متأ سفانه با وجود هشدار شدید حضرت محمد(ص) در این باره بازهم دراین زمان رواج پیداکرده است.ایشان فرمودند:ترجمه:"هرزنی که عطر استعمال کند وسپس از کنار جمعی عبور کند که بوی خوش اورا استشمام کنند،آن زن زناکار است 1".رخی اززنان ودختران با توجه به سهل انگاری وغفلتشان در هنکام برخوردباراننده گان ،مغازه داران ودربان ونگهبانان مدارس به این امر توجهی نمیکننددر صورتیکه شریعت اسلامی برای زنیکه عطراستعمال کرده ومی خواهد ازمنزل خارج گرددحکم شدیدی مقرر نموده وآن اینکه قبل ازخروج از منزل ولو به قصد مسجدباید مانند غسل جنابت غسل کند.حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هرزنیکه عطر استعمال کند وسپس به مسجدبرود هیچ نمازی از وی قبول نخواهد شد تا اینکه همانند غسل جنابت غسل کند 2".از بوی تند عطر وادکلن های گوناگونی که زنان قبل از رفتن به مناسبتها وجشنها ی عروسی وغیره استعمال می کنند،به خدا(ج) پنا  بایدبرد بوی خوش عطر همه جا از آنان به مشام میرسد دربازارها ، اتوبوسها ،اجتماعاتی که زن ومردبا هم آمیخته اند وحتی در مساجد در شبهای رمضان درشریعت اسلامی بیان شده است که طیب وزینت زن باید به گونه ای باشد که نه رنگ داشته باشد نه بو،از خواوند(ج) متعال می خواهیم بر ما غضب نکندو افراد صالح ونیکوکاری را به کارهای افراد نادان مواخذه نکندو همه را به راه راست رهنمون کند.   (1- مسند احمد 4/418)(2- مسند احمد 2/444)

(23) مسافرت بدون محرم

در صحیحین از حضرت عبدالله بن عباس(رض) روایت شده که میگوید،حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"زن نباید بدون محرم به مسافرت برود".این فرموده حضرت محمد(ص) شامل همه مسافرتها میگردد حتی سفر حج  مسافرت زن بدون محرم سبب میگرددکه افراد فاسق وبی بند باربراوجری کردندوبه اوتعرض کنندوچه بسا که زن که خود موجودی ضعیف است،در منجلاب گناه ومعصیت سقوط کندوحداقلش این است که حیثیت وشرافتش زیر سوال برودوهمچنین است مسافرت زن بدون محرم  با هواپیما ولو اینکه محرمی اورابا فروتگا ه بدرقه کند ومحرم دیگری درفروتگاه به مقصد استقبالش برود،باید پرسید در صندلی همجوار اودرهواپیما چه کسی نشسته خواهد بود؟واگر درچنین  پرواز اشکا لی پدید آمده وهوا پیما بنا چار در فروتگاهی دیگر به زمین نشست کند ویا پرواز به تأ خیرانجام شد آنگاه حال زن چه خواهد شد؟چنین مواردی  بسیار اتفاق می افتاده است،ومحرم باید دارای چهار ویژگی باشد.یعنی اینکه مسلمان،بالغ،عاقل ومرد باشد.آنگونه که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"پدر ویا پسر ویا شوهرویا برادر یا یکی دیگراز محارمش باید با او همراه باشد 1".  (1- مسلم 2/977)

(24) چشم چرانی

خداوند(ج) میفرماید:"قل للمؤمنین یغضوامن ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم الله خبیرٌ بما یصنعون 2".ترجمه:"به مردان مومن بگو که چشمان شانرا (از نگریستن به نا محرم) فرو پوشند وپاکدامنی ورزند این برایشان پاکرزه تر است بی گمان خداوند(ج) از آنچه میکنند باخبر است ".حضرت پیامبر(ص) فرمودند:   ترجمه:"زنای چشم نگاه کردن ( زن چیزهای است که خداوند(ج) نگریستن آنرا حرام گردانیده است) 3".    البته نگاهی که بنابه  نیازی شرعی باشد،ازاین قاعده مستثنی میباشد مانند نگاه خواستگار به دختربه قصد دامادی  ونگاه داکتر به مریض .نگاه کردن زن به مرد  بیگاده نیز حرام است، خداوند(ج) میفرماید:"وقل للمؤ منات یغضضن من ابصار هنویحفظن فروجهن 1".ترجمه:"وبه زنان مومن بگوچشمان شان را از نگریستن به نا محرم فروپوشند وپاکدامنی ورزند".و همچنین نگاه بد به پسران بی ریش وزیبارو حرام است.وهمچنین برای مردان جایز نیست که به عورت مردان نگاه کنند وبرای زنان نیز جایزنیست که به عورت مردان بنگرند،وهر عورتی  که نگاه کردن به آن جایز نیست ،لمس کردنآن نیز ولواینکه حایل وپرد باشد،جایزنیست.واینکه برخی ازمودم عکسها وفلمهای مبتذل را به این بهانه  تماشا میکنند که این تصاویر واقعی نیست.اغوا وفریب شیطانی است.زیراکه برانگیخته شدت شهوت وهیجان غریزه جنسی  در چنین موارد امری است مسلم  وآشکار.(1- نور /31)(2- نور/30)(3- فتح الباری 11/26

 (25)  بی تفاوت بودن به ناموس درقسمت دوم بخوانید

حلال وحرام (قسمت دوم)

قسمت دوم

(25)  بی تفاوت بودن به ناموس

از حضرت عبدالله بن عمر(رض) روایت شده است که حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"خداوند(ج) بهشت رابرای سه نفر حرام گردانیده است،شرابخوار،نافرمان والدین ودیوثی(بی غیرتی) که فساد پلیدی را به خانه خودرداده است 1".یکی از مظاهر بی غیرتی وبی تفاوت بودن به ناموس این است که شوهراز دختر ویا همسر ش که بامردان بیگانه تماس میگیرند وصحبت عشقبازی  میکنند،چشم پوشی کند.ویا اینکه راضی باشد که یکی از زنان خانواده با مرد بیگانه خلوت کندوتنها بماند وهمچنین اجازه دادن به زن که به تنهایی با راننده ای  بیگانه جایی برود ویا اینکه راضی باشد که بی حجاب از خانه بیرون آیند وهر شخص آنان را ببیند،ویا اینکه فلمها ومجلات مبتذلی که فساد وبی بندو باری را ترویج میدهندراه دهد.(مسند احمد 2/69)

(26) انتساب  به غیر پدر وانکار فرزند

از نظر شرعی جایز نیست که مسلمانی خودرا به شخص غیر از پدر خود ویا قومی دیگر نسبت دهد،برخی از مردم برای مقاصد مادی در شناسنامه ها واوراق رسمی برای خود نسبی جعلی ودروغین ثبت میکنند وپه بسا افرادی به خاطر کینه ناراضگی از پدرکه درکودکی اورا رهاکرده،به چنین کاری اقدام کنند.همه این موارد حرام هستند وچنین کاری مفاسد عطیم گوناگونی همچو مسأ له محرومیت،نکاح،میراث و غیره درپی دارد.درصحیح بخاری از حضرت سعد وابی بکر(رض) روایت شده که حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هرکیسکه دانسته خودرا به شخص غیر از پدرش نسبت دهد بهشت بر او حرام است 1".درشریعت اسلامی  هرکاریکه انساب را به بازی گیردویا سبب تزویر درآن گردد حرام ونا جایز است.مردانی هستند که هرگاه میان آنان وهمسرانشان خصومت اختلافی بروز گردد همسر خودرا به بی عفتی متهم میکند وبدون هیچ دلیلی ومدرکی نسبت فرزندخودرا که بر همان بستر به دنیا آمده است،از خود نفی میکنند،وگاهی برخی از زنان نیز خیانت میکنند و ازراه نامشروع باردار میگردند ودرنسبت شوهران خود فردی را وارد میکنند که ازاونیست،در این باره وعید سختی آمده است،ازحضرت محمد(ص) شیده که ایشان فرمودند:ترجمه:"هرزنیکه با (ارتکاب حرام) فردی را در قومی داخل کند که ازآنان نیست،آن زن نزد خداوند(ج) هیچ ارزشی ندارد وهرگز اورا به بهشت وارد نخواهد کرد وهرکردی که نسب پسرش رااز خود انکار کند خداوند(ج) خودرا از در حجاب نگاه میدارد واورا در حضور اولین وآخرین (انسانها) رسوا میکند  1".(1- ابوداود2/695) (1- فتح الباری 8/45)

(27) ربا خواری

خداوند(ج) در قرآن کریم علاوه از رباخواران با هیچ احدی اعلام جنگ نکرده است، چنین میفرماید:"یا ایها الذین  آمنو ا اتقوالله وذروا ما بق من الربا ء ان کنتم مؤمنین فان لم تفعلو افاذنوا بحرب  من الله ورسوله 2".ترجمه:"ای مومنان از خدا(ج) پروا بدارید  واگرمومن هستید  آنپه را که از ربا مانده است رها کنید اگر چنین نکردیدبه جنگی از جانب خدا(ج) ورسول(ص) اوآواده وخبردار باشید "این آیه برای بیان شناعت این جایت نزد پروردگار  کافی است.اگر به افراد ودولتها  بنگریم  خواهیم دید که رباخواری  ومعاملات  ربوی تا چه اندازه افراد ودولتها  را به فلاکت وتباهی کشانده است.تباهیهای از قبیل ورشکستگی،کساد،رکود وبحران اقتصادی،ناتوانی از پرداختن وام،بالا بودن نسبت بی کاری،ورشکستگی وتعطیل شدن بسیاری از شرکتها و مؤ سسات وغیره.بگونه ای که حاصل تلاش وزحمات روانه  کلاً برای پرداختن  سود وربای بی پایان  صرف میگردد.واین امر منجر به طبقاتی بودن جامعه میگردد واموال وثروتها ی هنگفت تنها بدست افرادی معدودی میماند.وبیعد نیست که این خود یکی از صرتهای جنگی باشد که خداوند(ج) ربا خواران را به آن وعید داده است.باید دانست که تمامی افرادی که در منعقد در معملات ربوی همکاری دارند.اعم از طرفهای  اصلی،واسطه ها ،وکسانیه که به این امر کمک میکنند همگی ملعون هستندکه حضرت پیامبر(ص) آنهارا نفرین کرده است.ازحضرت جابر(رض) روایت شده که حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"خداوند(ج) ربا خوار ،ربادهنده ،نویسنده ووگواهان را نفراین کند"وفرمود:ترجمه:"همگی آنها جرم وگناه یکسان هستند 1".بنابر این همکاری  در نوشتن ویاداشت نمودن ربا، تحویل گرفتن  ویا تحویل دادن ربا،به امانت گزاشتن وحفاظت ربا نیز جایز نیست.وبه صورت کلی باید گفت:هرگونه مشارکت و همکاری در ربا به هر نحو ممکن حرام وناجایز میباشد.حضرت محمد(ص) قباحت این گناه کبیره را در حدیث مه حضرت عبدالله بن مسعود(رض) روایت نموده ایگونه بیان فرموده اند:ترجمه:"با ( 73) شعبه دارد سبکترین وساده ترین  آن مانند این است که شخصی با مادرش زنا کند وبدترین نوع رربا آبرو ریزی وبی حیثیت کردن مسلمان است 1".ودر حدیثی که حضرت عبدالله بن حنظله (رض) روایت نموده است اینگونه فرمودند:ترجمه:"یک درهم ربا که شخص دانسته آن را بخورد از (36)زنا نیز سخت تر وسنگین تر است 2".حرمت ربا عام وبرای همه افراد ودرهمه احوال حرام است وآنگونه نیست که برخی گمان میکنندکه ربا فقط در صورتی حرام است که یکی از طرفین ثروتمند ودیگری فقیر  باشد.وچه بسیاری ثروتمندان وتاجران پرآوازه ای بوده اند که به سبب ربا ورشکسته وفقیر گشته اند وواقعیتامر،این مطلب را کاملاً تأ ئید میکند  وکمترین زیانیکه در آن وجوددارد این است که برکت مال از بین میرود.گرچه از حیث عدد وکمیت زیاد باشد،حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"مال ربا هرچند فزون شود سرانجام کم میگردد 3".حرمت ربا مختص در صد بالای سود هرچند اندک وناچیز باشد  باز هم ربا محسوب میگردد .وصاحب آن در روز قیامت همانند کسی از قبر بر انگیخته می شود شیطان اورا لمس کرده باشد.باوجود اینکه  ربا جرم وگناه بس سنگینی است اما باز هم  خداوند(ج) دروازه توبه را  برای ربا خواران باز گزاشته وکیفیت آن را بیان نموده است.آنجنا که میفرماید:"وان تبتم فلکم رؤوس اموالکم لا تظلمون  ولا تظلمون 1" .واین عین عدالت است.  مومنان باید از ته قلب ازاین گناه کبیره نفرت وقباحت آن رادر ذهن داشته باشد.حتی افرادیک به اضطرار وازترس دزد وتباهی سرمایه  واموال خویش رادربانکهای ربایی می گزارند باید به قصد اضطرار ونا چاری  به این کار اقدام کنند.واین احساس راداشته باشند که آنان مانند کسانی هستند که بنا چار ازمردار تغذیه می کنند وحتی ازاین نیز  شدید تر وباید استغفار کنند.وبرای یافتن جایگزین بهتری تلاش نمایند.وهرگز نباید از بانک سود طلب کنند بلکه اگر سودی به حسا بشان واریز گشت باید به هرراه ممکنی وبه قصد رهایی ازشرربانه به قصدصدقه آن را دفع نموده وخدرا از آن نجات دهند زیرا حواوند(ج) پاک است وتنها پاکیزه رامی پذیرد.وبه هیچ وجه ممکن استفاده ازآن درمواردی چون حوراک،پوشاک،مسکن،مخارج همسر،فرزندان،پدر ومادر،پرداخت زکات،پرداخف مالیات وعوارض،وفع ظلم وغیره درست وجایزنیست بلکه فقط به خاطر ترس از مؤاخذه پروردگار بایدآن مال رادفع کند وخودرانجات دهد.(2- بقره /278- 279)(1- مسلم 3/1219)(1- مستدرک حاکم 2/37)(2-مسند احمد 5/225)(3- مستدرک حاکم 2/37)(1- بقره اگر توبه کردید اصل اموالتان ازآن شماست نه ستم کنید ونه بر شما ستم رود)

(28) پنهان نمودن عیوب کالا در معامله

ترجمه:حضرت محمد(ص) از کناره توده ای گندم فروشی عبور نمودند چون دست خویش را درآن فروبردند احساس نمودند که گندمهای زیرین خیس هستند وسپس به فروشنده گفتند این چیست؟ گفتند یا رسول الله (ص) ازباران خیش برداشته است.فرمودند،پس چرا گندمهای خیس را در بالا وظاهر نگذاشتی تا مردم درآن را ببیند؟هر کس که فریبکاری کند ازما نیست 1".بسیاری از مغازه داران و دوکانداران که از خداوند(ج) نمی تر سند به روشهای گونا گونی می گوشند که عیوب کالا رااز  مشتری پنهان نمایند مانند اینکه بر محل عیب بر چسپ می زنند وبا اجنا س معیوب وفاسد را به کار تن جای میدهند  ویا اینکه برای جلادادن وبراق نمودن آن مواد شیمیاوی به کار می گیرند ویا اینکه صدای موتررا موعقتاً تنطیم میکنند و پس ازاینکه مشتری کالا را به منزل ببردپس از چند روزی خراب واوراق میگردد وبرخی دیگر تاریخ صلاحیت مصرف کالا را تغیر میدهند ویا اینکه مشتری رااز معاینه وبازدید کامل کالا منع میکنند وبسیاری از بنگا هها وفروشگاهای که ماشین ولوازم الکترونیکی وادوات دیگری میفروشند عیوب آنری پنهان میکنند.این حرام وناجایز است.حضرت پیامبر(ص) فرمودند:ترجمه:"مسلمان برادر مسلمان است وبرای هیچ مسلمانی جا یز نیست که عیب آن چیزرا پنهان بدارد بلکه باید آن را بیان نماید 1".بسیاری از فروشنده گان در مزاید ه علنی این گونه میگوید:من خرمنی از آهن را میفروشم ویا این آهن پاره ها ی بهم دوخته را می فروشم وگمان می کنند که با گفتن این جمله به مشتری هر مسئوولیتی رااز خود نفی میکنند. این چنین معما مله ای  برکتی دربر نخواهد داشت.

آنگونه که حضرت محمد(ص) میفرماید:ترجمه:"تا هنگا میکه فروشنده ومشتری ازهم جدا نشده اند اختیار کامل دارند.اگر به همدیگر راست بگویند وعیوب کالا را بیان نمایند درمعا مله آنان برکت داده میشود واگر دروغ بگویند وپنهان کاری کنند برکت معا مله آنان از بین میرود 2  ".(1- مسلم 1/99)(1- ابن ماجه 2/754)(2- فتح الباری 4/328)

(29) بیع(معامله)نجش

بیتن نجش این است که شخصی قصد خرید کالا را نداردوفقط بخاطر اینکه مشتری وفرد ثالثی را بفریبد به فروشنده اظهار میدارد که آماده است این کالارا با قیمتی بیشتر ازاین بخرد ودر نتیجه مشتری واقعی مجبور میگردد که برای خریدن آن کالا قیمت گزافی را بپردازد،حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"نجش نکنید(باعث ازدیاد قیمت کالایی که قصد خریدش را ندارید نشوید)بی تردید این معا مله نوعی فریبکاری است و حضرت پیامیر(ص) فر مودند: مکر وفریب در جهنم هستند 2 ".بسیاری از دلالهای که در حراجیها ،مزایده ها،وبنگاها  و نمایشگا ههای اتومبیل مشغول کار هستند،کسب آنان پلید وناپاک است زیرا دراین کار مرتکب  محمرات بیشمار میگردند.مانند اینکه خر خی ازآنان با هما هنگی قبلی وفقط به خاطر ازدیاد قیمت اتومبیل  فیرب دادن مشتری ، نقش مشتری دیگری را بازی نموده وبرای خرید اتومبیل به قیمت فزونتر اعلام آماده گی میکنند واینگونه مشتری بازه وارد را فریب می دهند.ویااینکه برای فریب دادن فروشنده ای که برای فروختن اتومبیل خود به آنان مراجعه کرده همگی با همامنگی قبلی اتومبیل  آن شخص را خیلی کمتر از ارزش واقعی اش قیمت میگزارند،اما اگر بخواهند اتومبیل خویش ویا کالا یی دیگری از خود بفروشند کاملاً متفا وتوبر عکس عمل می کنند، خودرا بنام مشتری جای میدهند ودر مزایده ها قیمت را بالا میبرند وبندگان خداوند(ج) را فریب میدهند وآنانرا متصرر می گردانند.

(1- فتح الباری 10/484)(سلسله الا حدیث الصحیحه   1057)

(30) معامله پس ازآذان جمعه

خداوند(ج) میفرماید:"یا ایا الذین آمنو اذانودی للصلوة من یوم الجمعة فاسعواإلذ کرالله وذروالبیع ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون 1   ".ترجمه:"ای مومنان چون درروزجمعه برای نمازداده شه به عبادت ویاد خداوند(ج) بشتابیدوخرید وفروش رارهاکنید اگر بدانید برایتان بهتر است ".برخی از مغازه داران وفروشنده گان دوره گرد پس ازآذان در مغاره های خویش ویا کنار مسجد مشغول معا مله هستند وباید دانست افرادی که درآن هنگام از آنان ولو مسواکی هم خرید می کنند در گناه شریک هستند وبنا به قول راجع  آن معا مله با طل است وبسیاری از صاحبان رستورنها ،نانوایی ها ،وکارگا ها حتی در هنکام نماز جمعه کارگران خویش را به کار مجبور میکنند.اینگونه افراد گرچه بظاهر سود وفایده ای بدست می آورند واما در حقیقت  زیان کرده اند وکارگر نیز در چنین موارد با ید مقتضای  حدیث نبوی عمل کند آنجا که  فرمودند:ترجمه:"در معصیت خالق نباید از فردی بشر اطلا عت نموده  1" .(1- جمع /9)(1- مسند احمد 1/129)

(31) قمار بازی

خداوند(ج) میفرماید:"انما الخمر والمیسر والانصا بوالا زلام رجس من عمل الشیطا ن فا جتنبوه لعلکم تفلحن 2  ".ترجمه:"ای مومنان جز این نیست که شراب وقمار وانصاب وازلام پلید وناشی از عمل شیطان است پس ازآن احتریز کنید باشد که رستگار شوید".مردم دوران جاهلیت قمار بازی می کردند ویکی از معروفترین صورتهای آن این بود که ده نفر بطور مساوی در خریدن شتری شریک می شدند وکوشت آن را به هفت قسمت متفاوت تقسیم میکردند وسپس قرعه کشی  میکردند به هفت نفر آنان به هر یک نفر یک سهم می رسید وسه نفر دیگر محروم می گشتند.

اما در این زمانه قمار بازی صورتهای متفاوت وگونا گونی دارد مانند آنچه امروز بنام اوراق مشارکت رواج یافته است که خود صورتهای متعددی دارد ومعروفترین آن این است که هر فردی شماره ای می خرد وبا آن در قر عه مشخص شده اند جوایز متفاوتی می دهند این کار حرام است گرچه بر خی به گمان خود آن را کمک های خیریه می نامند.ویا اینکه مشتری کالای را می خرد که در جعبه آن چیزی مجهول گذاشته اند ویا اینکه هنگام خرید کا لا به مشتری شماره ای می دهند که در قر عه کشی شرکت کند،وبه افرادیکه در قرعه کشی برنده شوند جوایزی میدهند.

ویکی دیگر از صورتهای ربا در این زمان بیمه های تجارتی است همانند بیمه عمر،بیمه ماشین، کالا،بیمه حریق(حوادث) وبیمه"شامل"و"ضدالغیر"وغیره حتی برخی از خواننده ها آواز خودرا نیز بیمه میکنند.مفهوم میسر تما می صورتهای قما ر را در بر می گیرد،در این زما نسالنهای ویژه برای بلیارد قما ر سا خته شده که در آن میز های سبز رنگی (بلیارد) مخصوص این کا ر وگنا ه بزرگ تهیه شده است.و همچنین اموالیکه در مسا بقات فوتبال وغیره به رهن گذاشته می شود نیز از قبیل میسر هستند.ودر بسیا ری از شره بازیها وتفریح گا ها بازی ها ی گونا گونی رواج دارد که مشتمل بر میسر هستند مانند "فیلبرز".اما مسا بقات ورقا بتها بر سه نوع هستند.اولاً:مسا بقا تی که در آنها اهداف شرعی دنبال میشود ودر هر صورت جایز و مباح هستند چه در آن جا یزه ای تعین شود یا خیر مانند مسا بقات شتر سواری، اسب دوانی،تیر اندازی ونشا نه گیری وما نند مسا بقا ت علمی ما نند مسا بقا ت حفظ وقرائت قر آن.ثا نیاً:مسا بقا تیکه فی نفس الامر وذاتاً مباح هستند ما نند فوتبال و مسابقات  در دو میدانی که از محرمات شرعی مانند عریا نی و کشف عورت وتضبیح نماز خالی باشد، چنین مسا بقات بدون تعین جوایز مباح وجایز هستند.ثا لثاً:مسا بقتیکه حسا ساً حرام هستند ویا اینکه به حرام منجر می گردند ما نند مسا بقا ت  فسا د که بنا م مسا بقه ملکه جما ل وزیبا یی مشهور هستند وسا مسا بقا ت بو کس ومشت زنی که طرفین بر چهره یکدیگرمی کوبند(این امر حرام است) و مسا بقا ت شا خ زنی گوسفندان و خروس جنگی وغیره.  (2- مائده /90)

(32) سرقت

خداوند متعا ل میفرما ید:"والسا رق والسار قة فا قطعو اا یدیها جزاء بما کسبا نکا لاً من الله والله عزیز حکیم ".ترجمه:"ودستا ن مرد و زن دزد را به کیفر عملی مر تکب شده اند به عنوان عبرتی از جانب خدا ببرید و خداوند(ج) پیروز مند فرزانه است ".سرقت از حجاج بیت الله الحرام بد ترین نوع سر قت است.سا ر قا نی که در آن مکا ن مر تکب سر قت می شوند به حدود شعا یر الهی هیچ اهمیتی قا بل نیستند. حضرت محمد(ص) در داستا ن صلاة الکسوف فرمودند:ترجمه:"هنکا میکه من اندکی به  عقب بر کشتم آتش جهنم را جلوی رویم آوردند وازترس اینکه مبادا شعله ها یش به من برسد اندکی به عقب برگشتم ،در آن لحظه شخصی را که با عصا سرقت میکرد در آتش دیدم که روده ها یش بیرون  آمده بود،آن شخص با عصای خود که یک طرفش قلاب ما نند بود وسا یل حجاج را می دزدید، اگر حاجی متوجه میشد میگفت که این چیز به عصای من گیر کرده است واگر متوجه نمیشد آن چیزرا با خود میبرد ".سرقت ازاموال عمومی وثروت ملی از بد ترین سرقتها ،می گویند.دیگران می دزدند ما هم میدزدیم،وغا فل از این انند که از تما می مسلما نا نسر قت میکنند زیرا که اموال عمومی از آن همه مسلما نان است و اینکه دیگران دزدی میکنندد لیل وحجتی برای دزدی کردن نیست.برخی دیگر اموال غیر مسلما نان را به دلیل اینکه آنها کافر هستند می دزدندو این جا یز نیست آن کا فرانیکه سلب اموال شا ن جا یز است کسا نی هستند که با با مسلما نان می جنگندند نه تما می شرکتها و افراد کا فر .بر خی دیگر به بها نه مهما نی به خا نه های مردم می روندودزدی میکنند برخی دیگران از کیفهای مهما نان دزدی میکنند وبر خی به فروشگا ها می روند وچیز ها را در جیب و لبا س خویش پنهان میکنند و برخی از مردم به سر قت بر دن اشیای  کم ارزش و نا چیز را امری سا ده و سبک می پندارند در صورتیکه حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"خداوند(ج) نفرین کند  سارقی را که با دزدیدن تخم مرغ ویا ریسما نی(بی ارزش) دستش قطع میگردد 1 " .  بر هر سیکه چیزیرا سر قت نمود لا زم است که توبه کند وسپس آن چیز را به هر نحوی که ممکن با شد به صا حبش با ز گرداند،آشکار ویا پنهانی، یا خودش اقدام کند ویا اینکه با واسطه ای آن چیزرا بر گرداند .واگر با وجود تلاش فراوان صا حب اصلی آن چیز ویا ورثه اش را نیا فت آنرا در زاه خداوند(ج) صدقه کند وثواب آنرا برای صا حبش نیت کند. آنچه زکر شده چکیده مبا حثه ای است که با سیخ عبدالحسن الزامل (حفظ الله) در این باره صورت گرفته،شاید بزودی در این باره رساله ای مستقل بنگارند.(1- فتح الباری 12/81)

(33) رشوت خواری ورشوت دادن

رشوت دادن برای ابطال حق ویا اجرای با طل به قا ضی و حکمی که میان مردم داوری میکند جنا یتی ایت که به قضا وت نا عادلانه وستم بر صا حب منجر وموجب فسا د و تبا هی بر میگردد خداوند(ج) میفرماید:  "ولا تا کلو اا موالکم بینکم با لبا طل وتد لو ا بها إ لی الحکا م لتأ کلو ا فریقاً من اموال النا س  با لا ثم و أ نتم تعلمون 1   ".ترجمه:"و اموال تان را در بین خود نا حق مخورید وبه رشوه دادن آن را به حا کما ن  پیشکش مکنید تب از روی گنا ه و آگا ها نه بخشی از اموال مردم را بخورید  ".حضرت ابو هریره از حضرت محمد(ص) این گونه روایت میکند:

ترجمه:"خداوند(ج) رشوت دهنده ورشوت گیرنده را نفرین میکند 2".اما رشوتیکه برای دستیا بی به حق ودفع ظلمی با شد که هیچ راه دیگر نداشته باشد در این وعید داخل نیست.

 متأ سفانه در جهان امروزی رشوت خوری بیش از حد رواج گرفته است به گونه ای که در آمدی که از این راه عاید برخی از کار مندان می گردد بمراتب از حقوق قا نونی و ما هانه آنان بیشتر است حتی رشوت خواری به عنا وینی سربسته به یکی از منا بع در آمد مخفی و کا ذب  بسیاری از شرکتها تبدیل گشته است و بسیاری از معا ملات بدون رشوت اصلاً منعقد نمیگردد ودر این میان افراد فقیر بسیار متضرر شده اند. رشوت سبب از بین رفتن بسیاری از پیما نها وبا عث فساد و تبا هی بسیاری از  کارگران کشته شده اند.ودر خدمات عمومی نیز خدمت سریع و خوب برای  افرادی انجام میگردد که رشوت میپردازند. اما به آنها یی که رشوت نمیدهند توجهی نمیگردد. وبا ید تا مدتی طولانی در نوبه بما نند در صورتیکه رشوت دهنده گا نی که پس از او آمده اند مدتها قبل تصفیه حساب کرده اند وبه سبب رشوت بسیا ری از اموالیکه حف صا حب کا ر خا نه و کا ر فر ما  بود به جیب نما ینده گا ن و دلالها واریز شده است و از اینجا ست که حضرت پیا مبر(ص) بر هر دو طرف رشوت دعای بد فرموده اند که خداوند(ج) آنا ن  را از رحمت خویش طرد کند،حضرت عبد الله بن عمرو(رض) می گوید، حضرت پیا مبر(ص) فر مودند :ترجمه:"لعنت خدا بر رشوت دهنده ورشوت گیرنده با د 1" .(1- بقره /188)(1- فتح الباری 5/103)(2- مسند احمد 2/387)

(34) غصب زمین

هر گا ه خوف خداوند(ج) از قلب رخت بر بند ،قدرت وتوان ،وبا ل جان صا حبش می گردد و آنرا در ستم بر دیگران بکار می کیرد مانند تسلط وسیطره بر امواب مردم که یکی از موارد آن غصب زمین است و مجازات آن از نظر شرعی بسیا ر شدید است حضرت عبدالله بن عمر(رض) روایت نموده است که حضرت محمد(ص) فرودند:ترجمه:"هر کس که قطعی از زمین را بدون حق غصب کند روز قیا مت در هفت طبقه زمین فرو برده خواهد شد 1" .از حضرت یعلی بن مرة(رض) روایت شده که حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هر کسیکه حتی یک زمین را غصب کند خداوند(ج) اورا مکلف میسا زد که آنهارا با طبقه هفتم حفر کند (بنا به روایت طبرانی ،آن را حا ضر کند وخداوند(ج) روز قیا مت آن زمین را به گردن آن شخص طوق میگند تا این که میا ن مردم قضا وت شود)" .کسیکه نشا نه ها وعلایم زمین را تغیر میدهد و زمین خودراوسیع تر میگرداند نیز در این وعید داخل است و در حدیثی که حضرت محمد(ص) میفر ماید:ترجمه:"خداوند(ج) لعنت کند کسراکه علایم زمین را تغیر دهد،به این مطلب اشا ره شده است " .(1- فتح الباری 5/103)

(35) پذیرفتن هدیه برای سفارش کردن

مقا م ومنزلت در میا ن مردم از نعمتهای الهی است و کسی راکه خداوند (ج) این نعمت را به او عنا یتفرموده با ید شکر آنرا بجا آورد . یکی  از صورتهای شکر این نعمت این است که با مقام و منزلت خویش به مسلما نا ن نفع برساند.حضزت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"هر کسی که می تواندبه برادرش نفعی برساند پس حتماً این کار را بکند". هر کس که با منزلت ووجا هت خویش به برادر مسلما نش  نفعی برساند وسو بدون اینکه کار حرامی مر تکب شود  ویا به کسی دیگر تعدی کند.از او ستمی را دفع کند ویا برایش خیر و منفعتی جلب کند،اگر نیت او خیر و خا لصا نه با شد به او اجر و پاداش خواهد رسید. هما نگونه که حضرت پیا مبر(ص) فرمود"شفا عت کنید پا داش داده خواهد داده شد".   برای هیچ اح دی جایز نیست که در مقا بل سفا رش ووسا طت ، از کسی هدیه و عوض مادی قبو ل کند زیرا حضرت ابو آمه (رض) روایت نموده که  حضرت  محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"هر کسی برای احدی سفا رشی کرد وآن شخص در مقا بل به او هدیه داد ، اگر سفارش کننده آن را بپذیرد  مر تکب ربای بسیا ر بزر گی شده است   ".بسیا ری از مردم شخصیت و موقیت مردم  اجتما عی خویش را  برای بدست آوردن ما دیا ت به کا ر میگرند.

مثلاً برای استخدام ویا انتقا ل  شخصی از اداره ویا منتقه ای به اداره و منتقه دیگر و یا معا لجه بیماری و غیره مبلغی را شرط میکنند.هما نگونه که از حدیث ابو آمه(رض) فهمیده میشود مالی که اینگونه در یا فت میگردد حرام است بلکه ای این هم گذشته حدیث مذکور ما ل ومبلغی را که بدون قرارداد و اتفاق قبلی هم گرفته شوددر بر میگردد1.وبرای کسیکه در حق فردی احسا ن میکند پا داشیکه خداوند(ج) در قبا هت به او خواهد دادکا فی است.مردی نزد حسین بن سهل آمده واز وی خواست تا برایش  سفارشی کند."حسن بن سهل سفا رش نموده و مشکل آن شخص حل شده، آن مرد از حسین بن سهل تشکر نموده حسن بن سهل گفت":چرا از من تشکر می کنی؟به نطر ما ،هما نگونه که ما ل زکا ت دارد، مقا م و منزلت نیز زکا تی دارد که با ید پرداخت گردد 2. لا زم به یاد آ وری است که اجار ه کردن شخصی برای پیگیری و انجام کاری امری است جا یز که شرایط شرعی مخصوص خودرا دارد و این مسأ له با اینکه شخصی با توجه به منزلت و موقعیت خویش  سفا رشی کند و در مقا بل آن مبلغی پول و غیره در یا فت کند کا ملاً تفا وت دارد،صورت اول امری جا یز و مشروع و صورت دوم حرام و  ممنوع میباشد. 1- این از افادات شیخ عبد العزیز بن باز است.2- الا دب الشر عیه،این مفلح  2/176)

(36) کار گرفتن از کار گر و نپرداختن مزد

 حضرت محمد(ص) برای تعجبیل پرداخت مزد کارگر توصیه و تشویق نموده وفرمودند:ترجمه:"قبل ای اینکه عرق کارگر خشک شود مزدش را بپردازید" یکی از ستم ها یی که در مجا مع مسلمین و جوددارد عدم پرداخت حقوق کارگران و کارمندان است که صورتهای متفا وت و گا نا گون دارد مانند:--- اینکه حق کارگر را به کلی انکا ر میکنند و کار گر بیچا ره حجت و برها نی نیز ندارد، باید دانست    که حق این کا ر گر در دنیا ضا یع گشته ا اما در روز قیا مت نزد پروردگا ر هر گز ضا یع نخواهد شد،در آن روز ستمگر در حا لیکه حق  ستمدید ه گا ن را پا یما ل کرده می آید،ودر آن روز از نیکیهای ستمگر گرفته و به ستمدیده مید هند و اگر نیکیهای او تما م گردد از بدیهای مظلوم برداشته و به بدیهای ظا لم افزوده وسر انجا م در آتش سوزان جهنم  انداخته میشود.--- این که بی جهت از حق کار گر می کا هند و حقش را کا ملاً نمی پردازند در حا لیکه خداوند(ج) میفرماید:   "ویل للمطففین 1"ترجمه:"وای به حا ل کا هنده گا ن (حقوق مردم) ".ما نند اینکه برخی از صا حبا ن کا ر ابتدا با کا ر گر دن بر مبلغی معین قرارداد می کنند اما هنگا میکه کا ر شروع میشود قرارداد را تغیر میدهند و به کار گران مزد کمتری می دهند و کار گران بیچا ره که نمی توانند حق خویش را اثبا ت کنند با نا را ضگی به کا ر ادامه می د هند وبه خداوند(ج) شکا یت میکنند وچه بسا اگر صا حب کار مسلما ن با شد کا ر گر غیر مسلما ن با چنین عملکردی از اسلام زده می شود و گنا ه آن  بر هما ن شخص ظا لم است.--- اینکه برخی،از کا ر گرا ن کا ر اضا فی می گیرند و یا اینکه سا عا ت کا ر افزایش میدهند و تنها هما ن  حقوق مقرر را به او میدهند و اضا فه کا ری اورا نمی پردازند.--- اینکه برخی درپرداخت مزد کا رگر تأ خیر می کنندو کا ر گر بیچا ره پس از رفت و آمد ومراجعه بسیا ر  و شکا یا ت ورفتن به  داد گا ه موفق به دریا فت حق خود میشود وبرخی از صا حبا ن کا ر به اینگونه کا ر گر را حسته و نا امید میگردانند تا شا ید از مطا لبه حق خود باز آید وبرخی دیگر با آن معا مله و از آن استفا ده میکنند واین در حا لی است که کا رگر بیچا ره نه غذا ئی برای سیر کردن شکم خود دارد ونه چیزی که برای  خا نواده    چشم براه و نیا زمندش  که بخا طر ان دربدر گشته اند بفرستد،وای براین افراد ستمگر از عذاب درد نا کی که در انتظا ر شا ن است،حضرت ابو هریره روایت نموده  که حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"خداوند متعا ل میفرما ید سه نفر هستند که طرف و خصم آنا ن درروز قیا مت من خواهت بود،مردی که به نا م من وعده ای دهد و سپس خیا نت کند و مردی که فردی آزاده را بفروشد و پولش را بخورد،و مردیکه کا رگر را به کا ری رگما ردو مزدش را ندهد 1  ".1- مطففین /1)(1- فتح الباری 4/447)

(37) نا برابری در عطیه و بخشش به فرزندان

برخی از مردم تنها به بعضی فرزنا ن خود عطیه و بخشش می دهند و به دیگران کمتر توجه میکنند ، بنا به قول راجع این عمل حرام و نا جا یز میبا شد مگر درصورتیکه این عمل بر اسا س  مجوز و مصلحتی شرعی انجا م  شده با شد که دیگران ندارند ما نند  اینکه یکی از فرزندان نیا زی داشته با شد که دیگران ندارند ما ندد موارد بیماری،وام ویا به عنوان جایزه برای حفظ قرآن کریم ویا اینکه یکی از فرزندان عیا لوار و یا مشغول تحصیل است ویا  اینکه تا کنون کا ر منا سبی برایش پیدا نشده  با شد و مواردی دیگر و درچنین صورتی پدر باید نیتش این با شد که اگر یکی دیگر از فرزندا نش به پنین کمکی نیا ز پیدا کند ،ازرا نیز کمک خواهد کرد ،دلیل کلی این است که خداوند(ج) میفرماید:"اعدلو ا هو أ قرب للتقوا 2".ترجمه:" به عدالت رفتار کنید که آن به تقوا نزدیکتر است".و دلیل خا ص در این مورد روایتی که از حضرت نعما ن بن بشیر(رض) روایت شده که میگوید:ترجمه:"پدرش ا ورا نزد حضرت پیا مبر(ص) برد و گفت (یا رسول الله) من به این پسرم برده ای بخشیده ام ،حضرت محمد(ص) فرمودند:آ یا به همه رزندانت همین مقدار بخشیده ای ؟گفت:خیر حضرت پیامبر(ص) فرمودند آن را با ز بگیر 1 و بنا به روایتی فر مودند:از خدا(ج) بتر سید و میا ن فرزندانتا ن عدل کنید 2 و درروایتی دیگر اینگونه آمده است پش در این صورت مرا گواه مگیر زیرا من بر ظل گواهی نمی دهم 3    ". قول اما م احمد(رح) این است "که در عطیه نیز ما نند میرا ث به پسر دوبرابر دختر داده شود 4 " .در بسیا ری از خا نواده ها، پدر از خدا نمی ترسد و برخی از فرزندانش را بیشتر از بقیه مورد لطف قرارداده واموالی می بخشد و به اینگونه در میا ن فرزندان خود دشمنی و کینه ایجا د میکند وچه بسا فقط بخا طر اینکه یکی ازفرزندانش به عموها یش شبا هت دارد به او اموالی می بخشد اما آن دیگری را که به دایها یش بیشتر بیشتر شبا هت دارد، محروم می گرداند و یا اینکه فرزندان یکی از همسرانش را بیشتر می دهد و آنا را در مدارس ویژه و غیر انتفا عی ثبت نا م میکند اما به فرزندان همسر دیگرش چنین توجهی ندارد،و تأ ثیر سو ء این عملکرد نا درست سر انجا م به خود او بر میگردد زیرا فرزندی که محروم ما نده در آینده به پدرش  احسا ن نمیکند ،حضرت محمد(ص) به  فردی که در عطیه و بخشش بین فرزندانش نا برابری کرده بود فرمودند:ترجمه:"آ یا مگر دوست نداری که فرزندانت همه یکسا ن به تو احسا ن کنند 1"  .2- ما ئده /8) (1- فتح الباری 5/211)(2- فتح الباری 5/211)(3- صحیح المسلم 3/1243)(4- مسا ئل الا مام احمد لا بی داود 204 )(1- مسند احمد 4/269ومسلم ش:1623)

(38) تکدٌی

حضرت سهل بن الحنظلیه (رض) می گوید حضرت محمد(ص) فرمودند:"هر کسیکه با وجود این که به مقدار کفایتش چیزی داشته با شد با زهم تکدی و گدائی کند،هما نا برای خود از اخگر های جهنم جمع میکند ،چرسیدند:یا رسول الله (ص) مقدار غنی و کفا یت که با وجودآن تکدی و گدا ئی جا یز نیست چه قدر است ؟ فرمودند:مقداریکه برای نا ها ر و شا م او کفا یت کند 2   ".از حضرت عبد الله بن مسعود(رض) روایت شده است که میگوید حضرت رسول الله (ص) فرمودند:ترجمه:"هر کس با و جود اینکه ما لی به مقدار کفا یتش دارد،از مردم چیزی بطلبد (گدا ئی کند) این سؤال و گدا ئی  در قیا مت به خراش و کلٌه ای بر چهره اش ، تبدیل میگردد 1 ". برخی از گدایا ن از منا ز در جلو انبوه نما ز گزاران می ایستند و لب به شکوه می گشا یند و تسبیح مردم را قطع می کنند، و برخی دیگر با حیله وتزویر اوراقی جعلی درست میکنند و داستا نهای دروغینی سر هم میکنند و چه بسا افراد  خا نواده خودرا بر مسا جد تقسیم میکنند و چس از نما ز آنها را جمع نموده  وسراغ مسا جد دیگری می  روند،و این در حالی است که برای  خود ثروت انبو هی جمع نموده، اما کسی غیر از الله (ج) از آن آگاه نیست و پس از مرگ میراث و ترکه آنا ن ظا هرمیگردد، و بسیا رب از نیا زمندان واقعی که ازروی تحفف و حیا از مردم چیزی نمی طلبند(و اظها رنیا زنمیکنند) مردم آنها را غنی و ثروتمند می پندارند وبه آنا ن صدقه نمی دهند.

   (2- رواه ابو داود 2/281،صحیح البخاری 2/281،ثحیح الجامع 6280)(1- رواه الامام احمد 1/388نگا: صحیح الجامع 6255{در صحیح مسلم از حضرت ابوهریره (رض)آمده که هرکس برای تکثیر و افزون طلبی  از مر د م چیزی بطلبد،هما نا بر یا خود اخگر می طلبد چه چه زیاد )

(39) وام گرفتن به قصد نپرداختن

حقوق بند گا ن نزد خداوند(ج) اهمیت بسیا رب دارد، گا ه میشود که خداوند(ج) بوسیله بوبه شخصیِ، حق خودرا ببخشد ا ما برای حقوق بند گا ن چا ره ای جز پرداخت آن نیست قبل از آن که روزی برا برسد که درآن روز دیگر با ردحم و دینا ر حقوق مردم پرداخت نمیگردد بلکه پرداخت حقوق به وسیله نیکیها و بدیها صورت میگیرد خداوند(ج) میفرما ید:"ا ن الله یأ م کم ان تؤدوا الا ما نات الی أ هلها 1 ". ترجمه:"خداوند(ج) به شما فرما ن میدهد که اما نتهای  را به اهلش بسپارید".یکی از اموری که امروزه در جا معه رواج گرفته است طلب قرض ووا م میبا شد و بسیا ری از مردم بدون اینکه  نیا زی داشته با شند وتنها به قصد تو سع تجملات و همچشمی  وبرای تعویض ما شین و اثا ثیه منزل و متا ع و کالا های فانی و آ نی ، وام می گیرند و چنین افرادی به کثرت به معا ملات قسطی که بسیا ری از آن از شبهه حرام خا لی نیست روی می آورند.تسا حل در امر گرفتن وام، به مما طله و طفره رفتن از با زپرداخت وام و یا اضا عه و اتلاف اموال دیگران منجر میگردد.حضرت پیا میر (ص) از عا قبت این کا ر بر حذر داشته و فرمودند:"هر کس با قصد با زپرداخت وام از مردم قرض کند،خداوند(ج) آن مال را از او پرداخت میکند و هر کس به قصد عدم پرداخت ما لی را از کسی بگیرد خداوند(ج) آن مال را هلا ک و تلف میکند 2" .مردم در امر  قرض ووام بسیا رتسا هل میکنند و آن را سهل  می انگا رند در صورتیکه این امر نزد خداوند(ج) بسیا رسنگین است،بلکه با وجود اینکه شهید مزایا ی بی شما ر و پا داش بزرگ ودر جه بلندی دارد،اما با زهم از پیا مد وا م سا لم نمی ما ند،زیرا جضرت محمد(ص) می فرما ید:ترجمه:سبحا ن الله خداوند(ج) در امر وام چقدر تشدید فرموده اند؟سو گند به آن خدا یی که جا نم به دست اوست  اگر مردی دررا ه خداوند(ج) کشته شود، پس سپس زنده گردد و باز کشته شود و سپس زنده گرددو با ز  کشته شودبا وجود این اگر بر او وامی با شد تا هنگا میکه وا م او پرداخته نشود وارد بهشت نمی گردد1  ".آیا با وجد این بیا ن گد یای نبوی ،افرا د متسا هل با زهم از این کا ربا زنمی آیند؟!1- نسا ء /85)(2- رواه البخاری ،نگا: فتح الباری 5/54)(1- رواه النسا ئی ،نگاه :المجنبی 7/314،صحیح البخاری 3594)

(40) حرام خواری

 کسیکه از خدا نمی ترسد،پرواندارد که مل را چگونه بدست آورد و در چه راهی صرف کند و تنها هدفش بالا بردن موجودی حسا ب خویش است، گرچه براه حرام،نا جا یز،ما نند:

سرقت،رشوت،غصب،تزویر،معما ملات حرام وربوی،خوردن ما ل یتیم یا کار مزد کار حرام ما نند غیبگوئی،فحشا،خواندن ترانه،تجا وز به بیت الما ل مسلما نا ن ئ اموال عمومی یا گرفتن اموال مردم و تکدی و گدائی بی موردو غیره و سپس از این سر ما یه میخورد و مینوشد،ما شین میخورد و منزل و اسبا ب و اثا ثیه می  تهیه میکند و به اینگونه  حرام به شکمش راه می یا بد.حضرت محمد(ص) میفر ما ید: ترجمه:"هر گوشتیکه از تغذیه حرام به وجود آمدخ با شد ،آ تش جهنم به آن سزاوار تر است 1" .و درروز قیا مت زا اوسوال خواهد شد که این مال را از کجا کب نموده است و در چه راهی به مصرف رسا نیده است ،تبا هی و هلا کت آن جا ست. بنا بر این اگر نزد کسی مال حرا م و جودداردو حق دیگری است با ید هر چه سریعتر خودرا از شر آن خلاص کند و قبل از آن که روزی فراه رسد که رد آن روز حقوق، نه  با درهم ودینار بلکه با حسنا ت وسیئا ت پردا خت میگردد،مال را به صا حبش با زگرداند و از اومعا فی و بخشش طلب نما ید.  (1- رواه الطبرانی فی الکبیر 19/136،صحیح الجا مع 4495)

(41) شرابخواری حتی یک قطره

خداوند(ج) میفرماید:"انما الخمر والمیسر و الأ نصا ب الأ زلام رجس من عمل الشیطا ن فا جتنبوه لعلکم تفلحون 2 ".ترجمه:" جز این نسیت شراب و قما رو انصا ب و ازلام پلید و از عمل شیطا ن است پس از آن احتراز کنید با شد که رستگا رشوید    ".امر به اجتنا ب یکی از محکم ترین دلایل تحریم است.خداوند(ج) شراب را قرین انصا ب که معبود و بتهای کفا ر بودند،سا خته است بنا بر هیچ دلیلی برای آنها که می گویند خداوند(ج) نفرموده که شراب حرام است بلکه تنها فرموده که از اجتنا ب کنید،با قی نما نده است.در احا دیث حضرت پیا مبر(ص) برای شرابخوار وعید داده است شده است. حضرت جا بر(رض) میفرماید.حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"که شرابخوار از (طینة الخبا ل  بنو شا ند،گفتند:یا رسول الله (ص) "طینة الخبا ل" چیست ؟فرمودند:(عرق یا عصا رۀ  جهنمیا ن 1)" .و حضرت عبا س(رض) روایت نموده است که "کسیکه به شرابخواری عا دت است چون بمیرد هما نند بت پرستی  ،خداوند(ج) را ملا قا ت میکند2".امروزه شراب  و نوشا به های مست کننده متنوعی وجود داردودرزبا ن عربی و همچنین زبا نهای عجمی بر آن نا مهای گونا گون اطلاق میشود.مثلاً (درزبا ن عربی) نا مها ی همچون البیره،الجعة،الکحول،العرق،الفودکا،الشمبا نیا وغیره بر آن اطلاق میگردد.و در این امت گروهی که حضرت پیا مبر(ص) پیشگو یی کرده بودند ظهور کرده است ایشا ن فرمودند:

ترجمه:"مردما نی از امت من تحت عنا وین و نا مهای  دیگر، شراب می نوشند 1".آری آ نا ن با تمو یه و نیرنگ آن را مشروبا ت روح افزا می نا مند."یخا دعون الله و الذین آ منو ا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون"ترجمه:"(به گما ن خود) با خدا و مومنا ن نیرنگ میروند و(در حقیقت) جز خود شا نرا نمی فریبند ودر نمی یا بند  ".شریعت اسلا می برای از بین بردن فتنه تلا عب و به با زی گرفتن احکا م، در این زمینه ظا بطه ای عظیم وگو یا وضع نمو ده است و آن هما ن چیزی است که در این فرموده حضرت محمد(ص)  بیا ن شده است.ترجمه:هر نوشیدنی مست کننده ای شراب است و تما می نوشیدنی های مست کننده حرام است 2"."پس هر چیزی که عقل را بپو شا ند و انسا ن رامست کند قلیل و کثیر آن حرام است 3".و هر چند نا مها متفا وت با شد ا ما مسمی یک است و حکم آن معلوم است.و این هم مو عظه  ای است از حضرت پیا مبر(ص) برای شرابخواران، ایشا ن فرمودند:ترجمه:"هر کس شراب بنوشد و مست گردد تب چهل روز هیچ نما زی از او پذیرفته نمی شود و اگر بمیرد وارد جهنم  می گردد و اگر تو به کند خداوند(ج) تو به اش را می پذیرد و اگر دوبا ره شرا ب بنو شد و از ان مست گردد تا چهل روزاز وی هیچ نما زی پذیرفته نمیشودو اگر بمیرد وارد جهنم می ردد و اگر توبه کند خداوند(ج) تو به اش را می پذیرد و اگر با ز هم شراب بنو شد و از آن مست گرددتا چهل روز هیچ نما زی  از وی پذیرفته نمیشودو اگر بمیرد وارد جهنم می گرددو اگر توبه کند خداون(ج) تو به اش را می پذیردو اگر باز هم شراب بنو شد شا یسته است که خداوند(ج) اورا در روز قیا مت از"ردغة الخبا ل "بنوشا ند ،پرسیدند:یا رسول الله(ص) "رغد الخبا ل "چیست؟فرمودند:عصا ره جهنمیا ن 1". ا گر حا ل شرابخواران اینگونه است پس حا ل کسا نیکه چیزهای بد تر ازشراب استعما ل میکنندو به مواد مخدر اعتیا ددارند،چه خواهد بود؟(2- ما ئده/90)(1- مسلم 3/1587)(2- رواه الطبرانی 12/45،صحیح الجامع6525 )(1- مسند احمد 5/342 و حیح الجا مع5453)(2- مسلم 3/1587)(3- ابوداود ش:3681)(1- ابن ماجه ش:3377،صحیح الجا مع 6313)

(42) استعمال ظروف طلا یی ونقره ای

امروزه کمتر فروشگا هی از فروشگا های لوازم خا نگی با فت میشود که در آن ظروف طلا یی و نقره ای و یا ظروفی که با طلا ونقره تزیین شده  است عر ضه نشود و همچنین اینگونه  ظروف در خا نه های بسیا ری از ثروتمندان و برخی هتلها نیز یا فت میشود ،بلکه این ظروف از جمله بهترین هدا یا یی است که مردم در منا سبا ت به همدیگر اهدا میکنند.بر خی از مردم در خا نه ها ی خود از چنین ظروفی نگهداری و استفا ده نمی کنند اما در خا نه دیگران و منا سبا ت و مهما نی ها از آن استفاده میکنند. همه اینها از امور نا روایی است که شریعت آنرا حرام گردانیده است.و دراین با ره از حضرت محمد(ص)  و عید سختی نقل شده است. حضرت ام سلمه (رض) می گوید آن حضرت(ص) فرمودند:ترجمه:"کسیکه در ظروف طلایی و نقره ای چیزی میخورد یا می آشا مد،هما نا آتش جهنم در شکمش می خروشد 1".این حکم شا مل تما می ظروف و ادوات غذا خوری از قبیل بشقاب،قاشق،چنگال،چا قو وظروفی که درجشنها مورد استفاده قرار میگیرد میبا شد.برخی مردم می گویند کا از اینگونه ظروف استفا ده نمی کنیم و آنها را فقط برای زیبا یی و زینت ودیکوری میکنیم،با ید دانست که برای پیشگیری از ارتکا ب حرام ،نگهداری چنین ظروف نیز نا جا یز میبا شد 2 .(1- مسلم3/1634)(این مطلب راشیخ عبدالعزیزبازر(رح) شفا هاً بیان نمودند)

(43) گواهی دروغ

خداوند متعال میفر ماید:"فا جتنبو  ا الرجس من الا و ثا ن و اجتنبو ا قول الزور حنفا ء الله غیر مشرکین 1 " .ترجمه:"و از پلیدیها  یعنی بتها دویر کنید و از گفتن افترا ء بپرهیزید ،حقگر و مخلص خدا با شید و هیچگونه شر کی برای خداوند(ج) قرار ندهید".حضرت عبد الرحمن بن ابی بکر(رض) از پدرش روایت میکند که وی گفت:ترجمه:"نزد حضرت پیا مبر(ص) بودیم که ایشا ن تا سه با رفرمودند.آ یا شما را از برترین گنا هی کبیره آ گاه نسا زم؟او سپس فرمودند که آنها عبا رت است از شرک با خدا(ج)  نا فرما نی والدین،ایشا ن که تکیه زده بودند راست شستندوفرمودند:آ گا ه با شید ،و گفتا ردروغ و آنقدر جمله اخیر را تکرار فرمودندکه با خود گفتیم کا ش حضرت(ص) سکوت می فرمودند 2" از آنجا که مردم در این با ره تسا هل میکنند و انگیزه ها ی متعددی همچون عداوت،حسد و غیره انسا ن را به شها دت دروغین وا میدارد.ونیز بدین جهت که این امر فا سد بی شما ری را در پی داردحضرت محمد(ص) آنرا چندین با ربکرار فرمودند،بر اثر شها دت دروغ حقوح بسیا ری  ضا یع گشته و بر افرادی بیگنا ه ظلم و ستم شده و مردما نی به آنچه حق شا ن نبوده است برای شا ن ثا بت شده است.یکی از نمونه های و مواردی که برخی مردم به دروغ شها دت میدهنداین است  که برخی در دارگا ها به همدیگرمی گویند:تو برای من شها دب بده و من نیز برای تو شها دت میدهم و در با ره اموری همچون ملکیت زمین،خا نه ویا تأ یید صلاحیت وتزکیه که نیا ز به علم و آ گا هی  دارد، بدون هیچگونه اطلاعی به نقع یکد یگر شها دت  و گوا هی میدهند،در صورتیکه آنها قبلاً با هم هیچگونه ار تبا طی نداشته و برای اویبن بار لحظه ای قبل و جلودرب داد گا ه با همدیگر ملا قا تس کرده اند، این شها دتی است بی اسا س و دروغین. شها دت و گوا هی با ید مطا بق اسلام وانگونه که در قرآن کریم آمده است باشد.خداوند(ج) میفر ماید:"وما شهد نا الا بما علمنا 1 " .ترجمه:"و گوا هی ندادیم جز به آنچه می دانستیم". (1- حج /30-31)(2- فتح الباری 5/261)(1- وسف/81)

(44) ساز و آواز موسیقی

 حضرت عبدالله بن مسعود(رض) شو گندم میخورد که هدف و مراد آ یه "و من النا س من یشتری طوا الحدیث لیضل عن سبیل الله 2".ترجمه:"غنأ و آ واز طرب انگیز است 3" .حضرت ابو عا مر وأ بی ما لک اشعری (رض) روایت نموده است که حضرت پیا مبر(ص) فرکودند:ترجمه:"گرو های از لامت من به وجود خواهد آمد که زنا ،ابریشم،شراب و سا ز و آوازرا حلال می پندارند1 "   حضرت انس(رض) میگوید: حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"در این امت خسف و سنگبا ران و مسخ صورت خواهد گرفت و این هنگا می خوا هد بود که شراب بنوشند و کنیز بگیرند و تا رو آلات طرل بنوازند 2".ترجمه:"حضرت پیا مبر(ص) از نواختن طبل نهی فرمودندو صدای "مزما ر(نای) را به صدای احمقا نه و فاجرانه توصیف فرمودند".علما ی متقدمین همچونا ما م احمد(رح) و غیره صراحتاً حرمت آلات لهو  و موسیفی از قبیل عود(بربط) تنبوره شیپوروسرنا ،ریا ب و سنج رل بیا نفرموده اند   " بدون تردید حدیث پیا مبر(ص) که در آن زما ن ساز وآواز منع فرکودند،آلات لهوو موسیقی وسا ز و آواز های جدیدو امروزی از قبیل کما نچه،قا نون یا (سنتور) ارگ،پیا نو،گیتار و غیره را نیز در بر میگیرد.بلکه به جرأت میتوان گفت که آلات و ابزارجدیدو مویسقی امروزی در طرب انگیزی ئ ایجا د سکر و مستی از آلات قدیمی که حرمت آن در بر خی از احا دیث بیا ن شده است .تأ ثیری مضا عف و غیر قا بل اجتنا ب دارد، حتی برخی از علما هما نند ابن قیم و غیره نوشته اند که:سکر . مستی موسیقی از سکر و مستی شراب نیز بیشترئ عمیق تر است.بدون تردید اگر آواز خواننده ها و خنیا گران و مطربه ها با موسیقی آمیخته با شد،حرمت آن شدید تر و گنا هش نیز بزرگتر میگردد.و اگز کلما ت و مطا لب سرود ترانه عا شقا نه و حکا یت عشق و دلدادگی و توصیف محا سن و زیبا ییهای جنس مخا لف با شد،مصیبت چند برابر میگردد.از اینجا ست که علما فرمودند:غنا و ترانه پیک زنا استو درقلب نفا ق ایجا د میکند وبه صورت کلی می توان گفت که ترا نه و موسیقی  از بزرگترین مضا یب و فتنه های این دوران محسوب میگردد.جای گرفتن موسیقی دربسیا ری از اشیا ء ووسا یل زندگی همچون سا عتها،زنگها،اسبا ب با زی کودکا ن ،را یا نه و تلفن وغیره بش از بیش بر این بلا و مصیبت دامن زده است.به گو نه ای که اجتنا ب و پرهیزاز آن عزمی را سخ و همتی والا می طلبد،والله المستعا ن.(لقمان/6 و ازمردم کسی است که خریدار سخنان بیهوده است تا بیدانش مردم را ازراه خداوند(ج) گمراه کنند)(3- تفسیر ابن کثیر 6/333)(1- فتح الباری 10/51)(2- السلسلة الصحیحة 2203،ترمذی ش2212)

(45) غیبت درقسمت سوم بخوانید

حلال وحرام (قسمت سوم)

قسمت سوم 

 (45) غیبت

امروزه سرگرمی و دسر بسیا ری  از مجا لس ،غیبت و بدگو یی برادران مسلما ن و آبروریزی وبی حرمتی آ نا ن است.در صورتی که خداوند(ج) از این امر نهی فرموده است و آنرا به صو رتی کریه وزشت تمثیل نموده که نفس انسا ن از آن نفرت پیدا میکند آنجن که فرمودند:"ولا یغتب بعضکم بعضاً أ یحب أ حدکم أن یأ کل لحم أ خیه میتاً فکر هتموه 1".ترجمه:"وبرخی ازشما از برخی دیگر غیبت نکند آیا کسی ازشما دوست داردکه گوشت برادرش را درحال که مرده است بخورد حق این است که آن را نا پسند میدارد".حضرت پیا مبر(ص) در حدیثی معنی غیبت را اینگونه بیا ن فرموده است:ترجمه:"می دانید غیبت چیست ؟ اصحا ب گفتند:الله و رسوله اعلم فرمودند،تذکره و سخن گفتن از برادر مسلما نت به گونه ای که او نمی پسندد، گفتند آیا اگر آن غیبت واقعاً دربرابر مسلما ن باشد (با زهم یا د آوری آن غیبت شمرده میشو؟ ) فرمودند،(آری) اگر آن غیبت در اونبا شد به او بهتا ن زده ای !   2" .بنا بر این غیبت این یعنی :تذکره و. یاد آوری عیب برادر مسلما ن که موجب نا راحتی و دلخوری او گردد،چه آن عیب در بدن او با شد و یا در دین ،دنیا،روح،اخلاق وخلقش،غیبت صورتهای متعددی دارد ما نند:ذکر معع یبو زشتیهای و یا ادادرآوردنو تقلید شخصی ازروی مسخرهو استهزاء.متأ سفا نه با وجود اینکه ازروی غیبت نزد پروردگاربسیا ر شنیع و قبیح است مردم دربا ره آن تسا هل میکنند.حضرت محمد(ص) فرمودند:

ترجمه:"ربا 72 نوع است و کمترین آن برابر با زنا و بدکا ری با ما در است(و آگا ه با شید ) هما نا بد ترین ربا آبروریزی و تعرض به نا موس و حیثیت برادر مسلما ن است1  ".کسیکه در مجا لس غیبت حضور داردبا ید غیبت کننده را از این کا ر زشت و نا روا با زداد و ازآبرو و حیثیت برادر مسلما نش که از او غیبت می شود دفا ع کند.  حضرت پیا مبر(ص) امت خویش را به دفاع از برادر مسلما ن تشویق و تر غیب نمودند، آنجن که فرمودند:ترجمه:"هر کس از آبروی برادر مسلما نش دفاع کند،خداوند متعا ل روز قیا مت آ تش جهنم را ازاو دفع میکند 2 ".

 (1- حجرات /12)(2- مسلم 4/2001)(1- السلسله الصحیحة 1871)(2- مسند احمد6 /450،صحیح الجامع 6238)

(46) سخن چینی

خبر کشی و سخن کسی را به دیگری گفتن بزرگترین و  اسا سی ترین  عا مل قطع روابط و شعله ور سا ختن آ تش و عداوت میا ن مردم محسوب میگرددو خداوند(ج) سخن چین را مذمت نموده ،میفرما ید:"ولا تطع کل خلا ف مهین هما ز مشا ء بنمیم 3".  ترجمه:"و زاز هیچ سو گند خور ،بی مقداری اطا عت مکن از هیچ عیب جوی رهسپا ر سخن چینی   ".حضرت حذیفه (رض) میگوید حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"سخن چین به بهشت راه ندارد 1".حضرت این عبا س (رض) میگوید:ترجمه: "حضرت پیا مبر(ص) ساز کنار با غهای مدینه عبور میکردند وآنجا صدای دونفررا شنیدند که در قبر های شا ن عذاب میشدند،آن حضرت(ص) فرمودند:این دو شخص عذاب میشوند البته تعذیب آنا ن به خا طر گنا ه بزرگی نیست.سپس فرمودند،آری (گنا ه آنا ن بزرگ است) یکی از آنا ن از ادرارخویش پرهیز نمیکردو آن دیگری سخن چینی (دوبهم زنی) میکرد  2 ".یکی از صورتهای زشت سخن چینی فریفتن زن علیه شوهر و عکس آن و بهم زدن روا بط میا ن آنا ن استو همچنین اینکه برخی از کا رمندان یک اداره سخن بعضی از همکا ران خودرا به مدیر ئ مسؤل اداره میرسا نندو بدین و سیله مسؤل اداره از کا رمندان بد گما ن نموده و به آنا ن ضرر میرسا ند واین کار نیز حرام و نا جایز میبا شد.1- فتح الباری 10/472)(2- فتح الباری 1/317) (3- قلم/10،11)

(47) سرکشیدن به خانه های مردم بدون اجا زه

خداوند متعا ل میفرما ید:"یا ایها الذین آمنو لا تد خلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتی تستأ نسوا و تسلمو ا علی اهلها 3 ".ترجمه:"ای مومنا ن وارد خا نه های غیر خود مشوید مگر آنکه اجا زه گیرید وبر ا هل آن(خا نه)  سلام گویید".حضرت پیا مبر(ص) در توضیع این مطلب که هدف اجا زه گرفتن این است که اهل منزل در معرض دید مردم قرار نگیرند فرمودند:ترجمه:"هدف استئذان و اجا زه خواستن محفوظ ما ندن اهل خا نه از دید مردم است 1".امروزه با توجه به سا ختما نهای بلند و بهم چسبیده و آ پا رتما نهای نزدیک به هم روبرو و بودن پنجره ها و دربها،همسا یگان از پیش  درمعرض دید قرار گرفته اند و متأ سفا نه بسیا ری از مردم نگا ههای خوویش را کنترول نمیکنند و چه بسا افرادی که در طبقا ت بالا زندگی میکنند،عمداً از طریقپنجره ها وغیره به داخل منا زل همسا یگا ن مجا ور و پا یین نگا ه میکنند،این کار حرا م و انتها ک حرمت همسا یگا ن  ووسیله ای است برای ارتکا ب حرام،و براثر سهل انگاری در این با ره فتنه ها و مصیبتها ی فراوان پدید آمده است.برای بیا ن  عظمت و خطرات این گنا ه کا فی بدانیم اگر کسی بدون اجا زه داخل منزل کسی نگا ه کند و صا حب خا نه در آن لحظه به وسیله ای چشم اورا کور کرد،از نظر شرعی صا حب خا نه هیچ گونه خسا رت و ضما نی گرفته نمیشود و خون شخص بیننده  هدر محسوب میگردد.حضرت پیا مبر(ص) فرمودند: ترجمه:اگر شخصی بدون اجا زه به منزل کسی سر بکشد برای صا حب خا نه جا یز است که چشم اورا کورکنند.ودر روایتی آمده است "اگر( صا حب منزل) چشم اورابیرون آورد ، نه براودیده وخونبها یی لازم میگرددو نه قصا صی 1".

   (3-نور27)(1-فتحالباری11/24)(1-مسنداحمد2/385،صحیحالجامع/6022)

(48) نجوای دو نفر درحضورنفر ثالث

نجوا کردن دونفر و تنها گذاشتن فرد ثا لث یکی ا ز آ فا ت  جا لس است که شیطا ن بدین وسیله میا ن مسلما نا ن تفرقه می اندازد. و میا ن آنا ن نا راحتی و سوءظن ایجا د میکند.

حضرت پیا مبر(ص) در حدیثی حکم این عمل و علت تحریم را نیگونه بیا ن فرموده است:ترجمه:"هر گا ه سه نفر بودید دو نفر حق نداردکه با هم نجوا کنند(و فرد ثا لث را تنها بگذارند) مگر اینکه در جمع کثیری با شد. زیرا این کا ر موجب نا را حتی و اندوه فرد ثا لث میگردد2 ".با ید توجه داشت که به همین ترتیب نجوا کردن و سرگوشی سه نفر در حضور فرد رابع یا چها ر در حضور فرد خا مس و...نیز همین حکم را داردو همچنین در جمع سه نفری دونفر حق ندارد با زبا نی بگویند که فرد ثا لث آنرا نمی داند.بدون تردید این عمل برای فرد ثا لث نوعی تحقیر به شما ر می آید وبسا او گما ن میکند آ نا ن برای او تصمیم بد و نا منا سبی  اتخا ذ میکنند و یا گما نهای دیگری از این قبیل.(2- فتح الباری 11/83)

(49) اسبال و کشیدن لبا س برزمین

 اسبا ل و فروهستن لبا س امری است که مردم آنرا مسأ له ای معمولی و پیش پا افتا ده میپندارند. درصورتیکه  نزد خداوند(ج)  اهمیی فراوان دارد، اسبا ل یعنی فروهشتن و یا پا یین انداختن لبا س پا یین تر از شتا لنگ (استخوان برآمده  قسمت  پا یین سا ق) لبا سهای  برخی  از مردم را بر زمین  می رسد و برخی دیگران فراتر رفته و لبا سها یشا ن را بر زمین میکشا نند.

حضرت ابو ذر(رض) روایت نموده است حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:" خداوند متعا ل در قیا مت سه شخص را به نگا ه رحمت نمی نمگرد و آنا ن را پا کیزه نمی گرداندو عذابی درد نا ک در انتظا رشا ن است،آنکه آزار(شلوار)خودرا از شتا لنگ پا یین تر کند،و آنکه بر مردم منت نهد (در روایتی آ مده است  کسیکه چون به شخصی چیزی میدهد بر اومنت نهد) و کسیکه متا عش را با سوگند دروغ به فروش برساند 1  ".کسا نیکه ادعا میکنند که که اسبا ل شا ن آنا ن را ازروی کبر و غرور نیست ودرواقع با این کفتا ر خودرا تزکیه مینما یند،این سخن آ نا ن مورد قبول نیست ووعیدی در این با ره آ مده عا م است چه کسی قصد تکبر را داشته با شد یا خیر آن گونه که حضرت محمد(ص) در حدیثی میفرماید:ترجمه:"هر قسمتی از پا پا یین تر از شتا لنگ را که ازار(شلوار) بپو شا ند در آ تش جهنم خواهد بود 1 ".و اگر کسی ازروی غرور و تکبر لبا سش را پا یین بیا ندازد،عقوبت وی شدید تر و عذابش سخت تر میگردد،آنگونه که حضرت پیا مبر(ص) درحدیثی در گر میفرما ید:ترجمه:"هر کس ازروی تکبر و غرور لبا سش را بر زمین  بکشا ند خداوند(ج) روز قیا مت به سوی او(به نظر رحمت) نمی نگرد 2". و علتش این است که مر تکب دوکا ر حرام میگردد.اسبا ل وفروهشتن هر لبا سی حرام و نا جا یز است آنگونه که در حدیث حضرت عبد الله بن عمر(رض) آ مده است وی میگوید، حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:

ترجمه:"اسبا ل در ازار(شلوار) پیرا هن وی عما مه است، هرکس ازروی تکبر یکی از اینها را برزمین بکشد خداوند(ج) روز قیا مت به سوی او نمی نگرد 3 ".برای زن جا یز است که برای احتیا ط و پر هیز از برهنگی همگا م ورزش با د، لبا س خودرا یک و جب و حتی یک گز هم از قد خود دراز تر کند اما در این با ره نبا ید از حد معمو ل فرا تر روند آنگونه که در برخی لبا سها ی عروسی دیده میشود که گا ه چندین و جب و متر از قد عروس درازتر دوخته شده است و بسا شخصی به دنبا ل عروس مسؤ لیت جمع نمودن لبا س وی را به عهده میگیرد و آنرا حمل میکند.

(1-   مسلم 1/102)(1- مسند احمد 6/254)(2- بخا ری ش:3465)(3- ابوداود 4/353)

(50) استعما ل طلا برای مردم

حضرت ابومو سی اشعری(رض) میگوید،حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"استعما ل طلا و ابریشم برای زنا ن امت من جا یز و برای مردان حرام گردانیده شده است 1".امروزه در با زار،لوازم بسیا ری از قبیل سا عت، عینک،دکمه خود کا رو زنجیریهای وجود دارد که با چندین عیا ر طلا آ میخته و یا زرکوب اند و یا به آنها آ ب طلا داده شده است.و در بعضی از مسا بقا ت می شنویم که اعلام میکنند که یک سا عت طلا یی مردانه به نفر اول جا یزه داده خواهدشد،استعما ل هدیه اینها حرام و نا جا یز است.حضرت عبدالله بن عبا س(رض) میوید،حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"که مردی یک انگشتری طلایی به دست دارد،آن انگشتررا از دست وی بیرون آورده و دور انداختند وسپس فرمودند،چرا برخی از شما اخگر های از آتش را بدست میکنند؟

از اینکه حضرت پیا مبر(ص) تشریف بردند به آن مرد گفته شد:برو انگشتر خودرا بردار ودر مورددیگرازآن استفا ده مکن،اودر جواب گفت:خیر،بخدا سوگند چیزی که رسو ل الله(ص) آنرا انداخته هرگز دوبا ره بر نمی دارم 1".(1- مسند احمد 4/393،صحیح الجا مع 207)(1- مسلم  3/1655)

(51) پوشیدن لبا سهای کوتاه،نا زک،وتنگ برای زنان

یکی از موارد هجوم دشمن،طرز پو شا ک ومد ها ی گو نا گونو واشکا لی متفا وتی است که متأ  سفا نه درمیا ن مسلما نا ن رواج یا فته است لبا سهای که به علت کو تا ه بودن شفا فیت  ویا تنگی عورت و بدن را نمی پو شا ند حتی بسیا ری ازاین ل با سهادر جمع زنها و محا رم نیز جا یز نیست.حضرت محمد(ص) ظهور این گونه لبا س و پوشش زنها را  پیش بینی فرموده بودند آنگونه که در حدیث حضرت ابو هریره(رض) آ مده است وی میگوید  حضرت پیا مبر(ص) فرمودند: ترجمه:"دو گرو جهنمی هستند و و من آنها را ندیده ام ، گر  شلاقها ی ما نند دم گا و بدست دارندو مردم را با آن می زنندو گروه دوم زنا نی هستند که با وجود اینکه لبا س پوشیده اند عر با نند، مردان را به خود متما یل می سا زند و خود نیز به مردان تما یل دارند،سر های شا ن  همچون کو ها ن خمیده شتر دو کو ها نه است.هر گز وارد بهشت نخواهند شدو با وجود اینکه بوی بهشت از مسا فتی بس طولا به شا م میرسد،آ نا ن حتی بوی بهشت را نیز نمی یا بند 1   ".

پو شیدن دامنهای که یکطرف آن کا ملاً با ز استوو یا همچون مدلهای غربی از چند ینطرف شکا فهای طولا نی دارندو از بالای آن پوست بدن نما یا ن میگردد نیز در اسن حکم داخل است و از طرفی دیگر این نوعی تشبه به کفا ره و بیگا نگا ن است که از آن نیز حرام و نا جا یز می با شد، نسأ الله السلا مة. یکی دیگر از امور نا جا یز و حرام ،پوشیدن لبا سها یی است که بر آن تصویزر زشتی کشیده شده است.همچون تصا ویر خواننده ها ،گرو های موسیقی،با زیکنا ن،جا کهای شراب،تصا ویرحیوانا ت،صلیب،شعا رهای  بنیا د ها و جمعیا تانجرا فی و خبیثو عبا رات زننده و جملا ت زشت وعا شقا نه و متضا دبا شرف عفت که غالباً با زبانهای بیگا نه و اجنبی نوشته شده است.(1- مسلم 3/1680)     

(52) پیوند مو

حضرت اسما ء بنت ابی بکر(رض) میگوید:ترجمه:"زنی نزدحضرت پیا مبر(ص) آ مده و گفت یا رسول الله (ص) دختری دارم که بر اثر بیما ری موی سرش ریخته است و اکنون میخواهم اورا به ازدواج مردی در آورم ،آ یا میتوانم مویش را پیوند کنم؟فرمودند، خداوند(ج) زنیرا که مو پیوند کند و آنکه مویش پیوند میشود نفرین نموده است 1 ".ترجمه:"حضرت جا بربن عبدالله (رض) میگوید که حضرت محمد(ص) از اینکه زنی مویش را پیوند کند منع فرمودند 2". ا ستعمال موهای مستعا ر و مصنوعی  که امروزه هنرپیشه ها و با زیگران در فلمها و تئا تر استفا ده میکنند نیز حرام و نا جا یز میبا شد.(1- مسلم 3/1676) (2- مسلم 3/1679)

(53) تشبیه به جنس مخا لف در پوشاک ،گفتاروهیئت

فطرت الهی در بندگا نش این است که مردبرمردانگی و زن انوثت خویش با قی بما ند و این عموملی است که با عدم زندگی مردم دچا ر مشکل میگرددو تشبیه مردان به زنا ن  و با لعکس مخا لفت با فطرت و سبب گشودن دروازه فسا د و شا عه بی بندو با ری  در جا معه میبا شد واین عمل از نظر شرعی حرام است و هرگا ه انجا م دهنه کا ری در قرآن و احا دیث مورد لعن ونفرین قرارگیرد،این امر دلالت بر تحریم آن عمل دارد وآن عمل از گنا ها ن کبیره محسوب میگردد.از حضرت عبدالله با عبا س (رض) روایت شده که : ترجمه: حضرت پیا مبر(ص) مردانیراکه خودراشبیه زنا ن ،و زنا نی خودرا شبیه مردان میسازند نفرین کرده است "1.ترجمه:"و نیز از وی روایت شده که رسول الله (ص) مردان زن صفت و زنا نیرا که خودرا به شکل مردان ظا هر میکنند نفرین نموده است 2".تشبه درلبا س و پوشا ک نیز حرام و نا جا یز میبا شد.بنا بر این برای مردان جا یز نیست که همچون زنا ن و برخی از افراد کم عقل و فروما یه گردنبند،النگو،خلخا ل،گوشواره وغیره استعما ل کننده و همچنین برای زنا ن نیز جا یز نیست که لبا س ویژه مردان را به تن کنند بلکه با ید درشکل،هیئت و لبا س با هم متفا وت با شند. ابوهریره(رض) روایت نموده استکه حضرت پیا مبر(ص) فرودند:ترجمه:"خداوند(ج) مردی را که لبا س زنا نه و زنیرا که لبا س مردانه بپوشد نفرین نموده است 3".(1- قتح الباری 10/332)     (2- فتح الباری10/ 333) (3- ابوداود 4/355)

(54) سیاه کردن مو

با توجه به وعیدی که در باره سیا کردن مو وارشده است قول صحیح این است که سیا ه کردن مو حرام است زیرا حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"آ خرزما ن گروهی خواهند آ مد که موهای خودرا هما نند زاغر و چینه دان کبوتر ،سیا ه میکنندآ نا ن عطر و بوی خوش بهشت را نمی یا بند 1 ".این عمل در میا ن بسیا ری از افراد که موی شا ن سفید گشته رواج دارد و موی خودرا سیا ه میکنند.این عمل مفا سدی نیز دربردارد منجمله: فریبکا ری  وتدلیس بر خلق خدا وتظا هر به شکل و هیئتی مصنوعی ،و بدون تر دید این امر بر رفتا ر شخصی  تا ثیر نا مطلو بی دارد و چه بسا با عث فریب مردم میگردد.از حضرت پیا مبر(ص) ثا بت گشته است که ایشا ن موهای سفید رابا حنا و یا رنگی دیگر ما یل به زردی،قرمزی  ویا قهوی تغیر کی دادند:

ترجمه:" و روز فتح مکه هنگا میکه ابوقحا فه را که از شدت سفیدی ریش و موی سر همچون درخت ثغا مه بود آوردند آن حضرت(ص) فرمودند: این سفیدی را با رنگی علا وه از سیا هی فغیر دهید 2" .قول صحیح این است که مرد وزن در این حکم یکسا ن هستند.(1-ابوداود 4/319)(2- مسلم 3/1663)

(55) کشیدن تصویر

کشیدن تصویر حیوانا ت برروی لبا س ،دیوار،کا غذ و غیره حرام و نا جا یز است. (ازنظردکتورقرضاوی اگررسم{صورت} بادست کشیده نشود توسط  کامره اشکالی ندارد)

حضرت عبدالله بن مسعود(رض) میگوید،حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"شدید ترین عذاب روز قیا مت از آن صورتگرانخواهد بود 1".حضرت ابوهریره (رض) میگوید،حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"خداوند تعا ل میفرماید چه کسی ظالم تر است ازآنکه به ایجا د مخلوقی من افدام نموده است(اگرتوانا یی دارند) پس حیه ودانه ای و یا مورچه ای ریز خلق کند 2".

حضرت عبدالله بن عبا س میگوید حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هر صورتگری در جهنم است و به ازای هر تصویری که کشیده است، به او جا نی داده میشود و همگی در جهنم عذاب می بینند،حضرابن عبا س (رض) فرمودند:اگر چا ره ای جز تصویر کشیدن نداری درختا ن  و اشیا ی بی جا نرا به تصویر بکش 3 ".این احا دیث بر حرمت کشیدن تصویر جا ندار،انسا ن و حیوا نا ت دیگر دلاتل دارند به تصویر کشیدن حیوا نات به هر وجه ممکن اعم از چا پ، ترسیم،کنده کا ری و نقش انداختن ،تراشکا ریو قا لب گیری حرام و نا جا یز میبا شدو احا دیث وارده این امور رانیز شا مل گردد.مسلما ن با ید دستورات شرعی را با جا ن ودل بپذیردورد مقا بل آ ن تسلیم با شد و به مجا دله نپردازدو نگوید که من این تصا ویر را نمی پرستم و سجده نمی کنم ! اگر با دیده بصیرت و تأ مل ، به مفا سدی که از رواج یا فتن عکس و تصویر در این دوران پدید آمده ،بیندیشیم ،حکمت و فلسفه تحریم تصویر در شریعت اسلا می را در خواهیم یا فت، آری تصا ویر عا مل فسا دی بزرگ و تحریک غرایز جنسی و بر انگیختن شهوت و بلکه سبب ارتکا ب جرایمی بیشما ر و فحشا و بی عفتی است.برای حیچ مسلما نی شا یسته نیست که در منزل خود عکس و تصا ویر انسا ن  و یا حیوانی را نگهداری کند زیرا این امر سبب میگردد که فرشتکا ن  رحمت از ورود به آ  ن منزل امتناع ورزند.حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"فرشتگا ن در خا نه ای که در آن سگ و تصویر با شد وارد نخواهند شد 1".در بسیا ری از خا نه های مسلما نا ن مجسمه ها وتندیسهای  از انسا نها و حیوانا ت و بسا از معبودان کفا ریا فته میشود که به عنوان عتیقه،آذین ودکور از آنها نگهداری میگردد.حرمت نگهداری این تندیسها و همچنین تصا ویر قا ب شده که روی دیوار ها نصب شده به مرا تب از تصا ویر دیگر شدید تر است زیرا به آ نها تعظیم میشود و گا ه و بیگا ه غمها و اندوها و حوادث تلخ و نا گوار ی را برای تا زه تر میگردانند. وگا ه انسا ن به آ نها فخر و مبا ها ت ورزند و اینکه برخی میگوینداین عکسها و تصا ویر برای یا د گا ری  نگهداری میکنند. سخن منطقی و قا بل قبول نیست زیرا یا د و خا طره حقیقی و صا دق عزیزان و دوستا ن از دست رفته ،درقلب جا ی دارد که بر اسا س  آ ن برای گذشتگا ن دعای مغفرت و رحمت میشود و بنا بر این با ید ت حد امکا ن برای از بین بردن عکسهای  و مجسمه ها کوشید مگر عکسیها یی که محو آ نها دشواربا شد ما نند تصا ویر ی که در مورد نیا ز برای مدارک شخصی اشکا لی نداردو بر خی از علما تصا ویری که بر فرشتها نقش شده و پا یما ل میگرددبلا ما نع و  مبا ح میدانند البته تا  جا یی که ممکن است با ید از تصا ویر و عکسها پرهیز نمود."فا تقواالله ما استطعتم" پس تا احدی که میتوانید از خداوند(ج) پروا بدارید.(1- فتح الباری 10/382)(2-فتح الباری 10/385)(3-مسلم 3/1671)(1- فتح الباری 0/380)

(56) اختلا ف رؤیا یا خواب دروغین

برخی از مردم برای کسب شهرت و فضیلتی ویا بدست آ وردن منفعتی ما دی و یا ترسا نیدن کسی که با اودشمنی و اختلا ف داند،عمداً رؤیا ها و خوابهای را از خود می ترا شندو ادعا میکنند که چنین و چنا ن خوابی دیده اند.بسیا ری از مردم عوام به خوابها اعتما د شدیدی دارند وبه سا دگی فریب می خورندو چنین دروغها یی را میپذیرند،برای کسیکه مر تکب چنین کا ری میگردد وعید سختی داده شده است.حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"برترین افتراء این است که شخصی خودرا به غیر پدرش نسبت دهد و یا ادعای دیدن رؤیا و یا چیزی را کند که هرگز ندیده است و یا اینکه حدیثی دروغین و موضوع(سا ختگی) را به حضرت پیا مبر(ص) نسبت دهد 1".و نیز فرمودند:ترجمه:"هر کس به دروغ تظا هر کند که خوابی دیده  و از خود خوابی که واقعیت ندارد تعریف کند روز قیا مت خداوند(ج) اورا مکلف میکند تا دودانه جورابهم گره زند و هرگز نمی تواند این کار را انجا م دهد 2" .گره زدن دوجو به همدیگر کا ری مستحیل و نا ممکن است، و این سزا منا سب و از جنس هما ن عمل است.(1-فتح الباری 6/540)(1- فتح الباری12/427)

(57) شستن بر قبر و لگد کوب نمودن آن وقضای حاجت در قبرستا ن

حضرت ابو هریره(رض) روا یت نموده است که حضرت محمد(ص) فرمودند:ترجمه:"اگر شخصی بر اخگری بنشیند و در اثر آن لبا سش بسوزد وآتش به به اوسرا یت کند برایش بهر است از اینکه بر روی قبر بنشیند  1 ".برخی از مردم هنگا م که مرده  خویش را دفن میکنند با بر پروا یی قبر های مجا ور را لگد کوب میکنند و احترا می برای آ نها قا یل نمی شوند ودر صورتیکه حضرت پیا مبر(ص) در با ره سنگینی گنا ه این عمل میفرما ید:ترجمه:"اگربرروی اخگر و یا لبه شمشیر پا بگذاریم و یا کفن خودرا برپای خود میخکوب کنم برایم پسندیده تر است از اینکه بر قبر مسلما نی راه بروم 2". پس حدس بزنید که آنها یی که بر قبرستا ن وا حد های تجا ری و مسکونی میسا زند ، مرتکب چه جرم عظیمی گشته اند.برخی از افراد بی مروت هنگا می که جای منا سب و خلوتی برای قضای حا جت نمی یا بند از دیوار قبرستا ن با لا میروندو در آنجا قضای حا جت میکنند و با گندگی و بد بویی مردگا ن را می آزارند، حضرت پیا مبر(ص) میفر ما ید:

ترجمه:"قضای حا جت در قبرستا ن آنقدر زشت است که کسی در وسط با زا ر در انتظار عمومی خود را برهنه کند و به قضا ی حا جت بنشیند".این وعید شا مل کسا نی نیز میگرددکه زبا له ها و کثا فا ت را در قبرستا ن می ریزند بخصوص قبرستا ن متروکه ای که دیوار ها یش فرود ریخته است و یکی ازآداب مطلوب زیا رت قبرستا ن این است که اگر شخصی میخواهد میا ن قبر ها راه برود کفشهای خودرا بیرون کند.(1- مسلم 2/667)(2- ابن ماجه 1/499)

(58) عدم پرهیز از قطرات ادرار

یکی از محا سن شریعت اسلام این است که برای سا ما ن بخشیدن زندگی و فرا هم نمودن آ سا یش انسا ن احکا می دارد.یکی ازاین احکا م ازا له و زودن نجا ست میبا شد و به این منظور استنجاء و استجما ر1 را مشروع و کیفیت حصول طها رت و پا کیزه گی را بیا ن نموده است، امی بسیاری مردم در این با ره کوتا هی میکنند و موجبا ت تلویث لبا س و بدن خویش را فرا هم مینما یند و این امر مو جب علم صحت نما ز آ نا ن میگرددو حضرت محمد(ص) عدم پزهیز ادرا ر را از عوا مل عذاب قبر شمرده است، حضرت ابن عبا س(رض) میگوید،حضرت پیا مبر(ص) ترجمه:"حضرت پیا مبر(ص) از کنار با غی مدینه عبور کردندو آنجا  صدای دونفر را شنیدندکه در قبر هایشا ن عذاب می شدند،آن حضرت(ص) فرمودند این دو شخص عذاب میشوندالبته تعذیب آ نا ن به خا طر گنا هی بزرگی نیست سپس فرمودند آری (گنا ه آ نا ن بزرگ است) یکی از آ نا ن از ادرارخویش پر هیزنمیکردو آن دیگر سخن چینی(دوبهم زنی) میکرد1. " فرا تر از این ایشا ن در حدیثی میفر ما ید :بیشترین عذا ب قبر بر اثر عدم پر هیز ادرار است 2".بلند شدن قبل از قطع ادرار، اردار کردن با کیفیت و یا در مکا نی که قطرات ادراربه بدن و لبا س اصا بت کند،ترک استنجا ء و خشک نکردن عضو صورتهای مذکور،موجبا ت تلوث به نجا ست را فرا هم نموده ووعید مذکور شا مل این موارد نیز میگردد.متأ سفا نه تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگا نه به جا ی رسیده  که مسلما نا ننیز هما نندغربیها وانها ی مخصوص برای ادراربر دیوار نصب میکنند که شخص با ید ایستا ده ودر انظا ر مردم بی شرما نه ادرار کند و بدین گونه شخص مر تکب در کا ر حرام و زشت گردیده است، اول برهنگی در جمع مردم و دوم عدم پر هیز و نظا فت از قطرات ادرار.(1- به کار گیری سنگ وکلوخ و...برای زد ود ن نجا ست پس از قضای حا جت ،مترجم)(2-مسند احمد 2/326)(1- فتح البا ری1/317)

(59) گوش فرادادن به صحبتهای محرما نه و پنهانی مردم

خداوند متعا ل میفرما یدکه"ولا تجسسوا   3 ".   ترجمه:"و هرگز (در کا ر دیگرا ن) تجسس نکنید".حضرت عبد الله بن عبا س (رض) میگویدف حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هر کس به صحبت گروهی از مردم که دوست ندارند کسی سخن شا نرا بشنود،گوش فرا دهد روز قیا مت گوشها یش سرب گداخته  شده و ریخته میشود......1".و اگر سخنی را که شنیده به دیگران انتقا ل دهدعلا وه بر تجسس مر تکب گنا هی دیگر(سخن سخن چینی) نیز سده است و حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"سخن چین به بهشت راه ندارد 2".(3- حجرات /12)(1- المعجم لکبیر طبری 11/248-249)(1- فتح الباری 10/472)

(60) اذ یت و آزار همسا یه

خداوند متعا ل ما را به در با ره همسا یه سفا رش نموده و فرموده  است:"و اعبد وا الله و لا تشرکو ا به شیئاً و با لوالدین احسا ناً و بذی القربی و الیتا می و المسا کین و الجا رذی القربی و الجا رالجنب و الصا حب با الجنب و ابن السبیل و ما ملکت ایما نکم ان الله لا یحب من کا ن مختا لاً فخوراً 3  ".ترجمه:"و خداند(ج) را پرستش کنید و چیزیرا با او شریک نیا وریدو به پدرو ما در نیکی کنیدو(نیز) به نزدیکا ن و یتیما ن و بینوا یا ن و همسا یه خویشا وندان و همسا یه بیگا نه و همنشین و درراه ما نده و ملک یتیما ن (نیکی) کنیدخداوند کسیرا که متکبر خود با شد دوست نمیدارد  " همسا یه حقوق بسیا ری دارد و اذیت وآ زار او یکی از محرما ت است  حضرت ابی شریع(رض) میگوید، حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"بخدا سوگند ایما ن ندارد ،بخدا سوگند ایما ن ندارد،بخدا سوگند ایما ن ندارد، گفتند یا رسول الله(ص) چه کسی ایما ن ندارد؟فرمودند:کسیکه همسا یه اش از بدی و آزار وی راحت و در ا ما ن نبا شد1".حضرت پیا مبر(ص) ستا یش و مذمت همسا یه را مقیا س و ملا ک نیکی و بدی به همسا یه قراردادند،حضرت عبدالله بن مسعود(رض) میگوید.ترجمه:"شخصی به حضرت پیا مبر(ص) گفت یا رسول الله(ص) از کجا بدانم که به همسا یه ام نیکی کرده ام یا بدی؟ آن حضرت(ص) فرمودند،اگر همسا یگا نت تورا ستودند دلیل این است که به آ نا ن نیکی کرده ای و ا گر همسا یگا نت تورا مذمت کردند پس بدان که به آ نا ن بدی روا داشته ای 2".اذیت وآزار همسا یه صورتها ی گونا گونی داردما نند اینکه به همسا یه اجا زه ندهد که بر دیوار مشترک میخ بکوبد و یا بر آن سقف بزند وهمچنینگرفتن جلوی نور آفتا ب و هوا بدون اجا زه همسا یه ،نصب پنجره در جا یی که در منزل همسا یه دید داشته با شد، سروصدا وآوازها ی  نا هنجا روخصوصاً هنگا م خواب و استرا حت ،زدن فرزندان همسا یه،انداختن آشغا ل جلوی درب همسا یه و....و اگر گنا هی در حق همسا یه انجا م گیرد جرم وسزای آن چندین برابر میگردد، حضرت پیا مبر(ص)  فرمودند:ترجمه:"ا گر مردی با 10 زن زنا کند گنا هش سبک تر است از اینکه با همسر همسا یه اش زنا کندو اگر از 10 منزل جداگا نه سرقت کند گنا هش کمتر ازاین است که از خا نه همسا یه دذدی کند1 ".آنها که غیا ب همسا یه را فرصتی برای سرقت ئ خیا نت به او میدانند با ید منتظر عذاب سخت و دردنا ک خداوند(ج) با شند.(3- نساء/36) (2- فتح البا ری 10/472)(2- مسند احمد 1/204،صحیح الجا مع 348)(1- ادبا لمفرد بخا ری ش:103)

(61) بی عدالتی در وصیت

شریعت اسلامی اجا زه نمیدهد که شخصی به خودویا دیگران برسا ند ،وارد آورن زیا ن  بر ورثه هنگا م وصیت و کا ستن حق آ نا ن یکی از این موارد ممنوعه میبا شد که حضرت پیا مبر(ص) شخصیرا که مرتکب این کار گرددو در حدیثی اینگونه تهدید نموده است.ترجمه:"هر کس به شخصی خسا رتی وارد کند خداوند(ج) نیز به او را به مشقت و سختی گرفتا ر مسکند 2 ".محمروم گردانیدن یکی از ورثه از حق شرعی وی ویا کردن برای شخصی بیش از حق وسهمیه شرعی وی ووصیت به بیش از( 3/1) ارث به شخصی علاوه از وارثا ن، نمونه های از وارد آ وردن خسا رت به ورثه و بی عدالتی در وصیت میبا شد.در بسیا ری از منا طق بر اثر عدم وجود دادگا ه های شرعی صا حبا ن حق نمی توانند حق شرعی را که خداوند(ج) برای آ نا ن قرار داده بدست آ ورند زیرا داد گا ه ها و نظا مها ی سا ختگی وصیتها ی ظا لما نه را که نزد آ نا ن به ثبت رسیده قا بل اجرا و معتبر میدانندو سر انجا م سزای اعما ل شا نرا خواهند دید.(2- مسند احمد 3/ 53)

(62) با زی با تخت نرد1

بسیا ری از با زیها ی مروجه امروزی اموری حرام و نا جا یز را در بردارند ما نند بازی "نرد" که مقومه ای است برای قما ر وما حضرت پیا مبر(ص) از آن منع نموده و فرمودند:

ترجمه:"هر کسی با تخته نرد بازی کند گو یا وی دست خویشرا در گوشت خون خوک فروبرده است 2".حضرت ابو موسی (رض) میگو ید حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"کسیکه با تخته نردبازی کند از خداورسول نا فرما نی کرده است 3". (1- با زی معروف که آلت آن شبیه شطرنج ومرکب از تخته و30  مهره سفید و15  مهره سیا ه و درطا س میبا شد ،فرهنگ عمید- مترجم- )(2- مسلم 4/ 1770)(3- مسند احمد 4/394)

(63) نفرین کردن مؤمن

بسیا ری از مردم هنگا م عصبا نیتخودرا کنترول نمی کنند و انسا نها،حیوا نا ت،جما دات ایام و ساعا ت و حتی خو د وفرزندان و همسر خویشرا نیز لعنت و نفرین میکنند و این گنا ه بسیا ر زرگی است. حضرت ابو زید ثا بت  بن ضحا ک انصا ری (رض) میگو ید حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"که لعن نفرین کردن از مهمترین عواملی است که زنا نرا به جهنم می اندازد و همچنین لعن کننده گا ن روز قیا مت شفیع قرار نخوا هند گرفت و مهمتر از همه اینکه اگر شخصی به نا حق کسی را لعن و نفرین کند،نفرین بر خود او برمیگرددورد واقع برای نا بودی و هلا ک خود دعا کرده است ".

( 64) نوحه گری

 فریا د کشسدن  هنگا م مصیبت،نوحه گری وزدن بر سروصورت،پا ره کردن لبا س و تراشیدن مو اموری حرام وبیا نگرعدم رضا یت به قضا ی الهی و عدم صبر بر مصیبت میبا شند.

ترجمه:"و حضرت پیا مبر(ص) شخصی را که  هنگا م مصیبت مرتکب چنین کا ری شود نفرین نموده است ؛ حضرت ابواما مه (رض) می گوید حضرت پیا مبر(ص) چهره اش را بخراشد و یا گریبا نشرا  چا ک دهد و یا داد و فریاد وواویلا کند، نفرین نموده است1". از حضرت عبدالله بن مسعود (رض) روایت شده است که حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"کسیکه هنگا م مصیبت سر و صورت خودرا بکوبد وگریبا نشرا چا ک دهد و هما نند دوران جا هلیت وواویلا کند ،ازما نیست 2 ".ودر حدیثی دیگر فرمودند:ترجمه:"اگر نوحه گر توبه نکند درروز قیا مت به او شلواری از تیر و جا مه ای آ تش را پو شا نده میشود3".1- ابن ماجه 1/505)(2- فتح الباری 3/163)(3- مسلم ش:934)

(65) زدن وداغ نها دن برچهره مسلمان

حضرت جا بر(رض) میگوید:ترجمه:" حضرت پیا مبر(ص) اززدن وداغ کردن چهره نهی فرمودند4".بسیا ری از پدران و معلما ن هنگا م تنبیه فرزندان ودانش آموزان ، آنها را بر صورت شا ن سیلی میزنند وبرخی از مردم نیز با خدمت کا ران خود نیز چنین رفتا ر میکنند و این امر اها نتی است به چهرا ای که خداوند(ج) ،انسا نرا به آن شرف داده است وچه بسا زدن برصورت موجب از بین رفتن و خلل در حواس گردد که مرکزآنها در چهره است آنگا ه پشیما نی سودی نخواهد داشت و شا ید ازاو طلب قصا ص هم بکنند.ا ما داغ نها دن برصورت حیوان وعلامتگذاری آنها بدین کیفیت حرام و نا جا یز است و نوعی تشویه وشکنجه محسوب میگردد.و درصورتیکه عرف ونشا ن قبیله اینگونه با شد با زهم با ید از داغ نها دن بر چهره حیوان پرهیز کنند و جا یی دیگر از بدن حیوان را علا متگذاری کنند.(4- مسلم3/1673)

(66)قهر کردن با مسلمان

یکی از برنا مه های شیطا ن این است که میا ن مسلما نا ن  جدایی بیا ندازد و متأ سفا نه بسیا ری از مسلما نا ن در این با ره از شیطا ن پیروی میکنند.و با بها نه های  واهی و اختلا فا ت ما دی با برادران مسلما ن خویش قطع رابطه میکنند و چه بسا سوگند می خورند و نذر میکنند با برا دران مسلما نشا ن سخن نگویند و به خا نه اش پا ننهند،و اگراورا در  راهی ببینند روی میگردانند و اگر در مجلسی نیز اورا ملاقا ت کنند به مردم سلام میگویند این امر یکی از اسبا ب تبا هی جا معه است و با توجه به این شریعت اسلامی در این با ره حکم ووعید سختی دارد، حضرت ابوهریره(رض) میگوید که حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"برای هیچ مسلما نی جا یز نیست که بیش از سه روز با برادر مسلما ن قهر کند و هر کس بیش از سه روز با برادر مسلما ن قهر کند و در این حا ل بمیرد به جهنم میرود1".حضرت ابو خراش اسلمی(رض) میگوید حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"هرکس تا یک سا ل با برادر مسلما نش قهر کند گنا ه این کار برابر با کشتن اوست2".از بدیها و عوا قب شوم این کا ر تنها این کا فی است که چنین شخصی از مغفرت خداوند(ج) محروم میما ند،حضرت ابو هریره میگوید،حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:

ترجمه:"اعما ل مردم هر هفته دومرتبه ، روزهای دوشنبه و پنجشنبه به پیشگا ه خداوند(ج) پیش میگردند،تما می مو منا ن مغفرت میگردندمگر دونفری که با همدیگر قهر با شند و کفته میشود اینها را رها کنید تا اینکه با همدیگر صلح کنند3 ".هرکس از این دونفر ی که با هم قهر هستند توبه نمود و از کرده خویش چشیما ن شد با ید نزدآ ن دیگر برود و به اوسلا م کند و اگر آ ن شخص جواب شلا مش را نداد و صلح نکرد گنا ه تنها بر عهده او میما ند حضرت ابو ایوب(رض) میگوید حضرت پیا مبر(ص) فرمودند:ترجمه:"برای هیچ مسلما نی جا یز نیست که بیش از سه روز با برادر مسلما نش قهر کند به گو نه ای که هر گا ه یکدیگر با ببیننداز همدیگر روی بگرداند و بهترین آ نها کسی است که ابتداء سلام کند(وبرای صلح پیشقدم با شد1".اگر قهر کردن و قطع رابطه به خا طری امری شرعی همچون ترک نما ز و با انجا م گنا هی  دیگر با شد ،در صورتی که قطع را بطه با او تا ثیری داشته با شد و به او خطا ی خود پی ببرد و برای اصلاح خویش اقدام کند 2، در این صورت قهر نمو دن وقطع رابطه با او واجب است اما اگر قطع رابطه بر او هیچ تا ثیری نداشته با شد بلکه بر عکس ،او بیشتر به گنا ه و سر کشی خودرو می آ ورد پش در این صورت قهر کردن با او جا یز نیست زیرا قطع روابط با او هیچ مصلحتی در برندارد و برعکس اورا بیشتر به فسا د سوق میدهد پس در این صورت با ید به او نزدیک تر شد و به او احسا ن و نیکی کرد و به وسیله پند و موعظه برای اصلاح او با ید کوشید.آنچه بیا ن شد مجموعه ای از محرما تی بود که در جا معه رواج یا فته و به فضل الهی موفق شد یم تا آنرا به شما تقدیم داریم.در پا یا ن از خداوند(ج) متعا ل میخواهیم که به فضل خویش به ما چنا ن خشیت و تقوا یی عنا یت کند از معا صی با ز آ ییم و به ما توفیق چنا ن طا عتی بدهد که بدان وسیله ما را به بهشت برسا ند و از گنا ها ن و کو تا هیها وا بگذرد و به ما آ نچنا ن روزی حلا لی عنا یت کند که از حرام مستغنی با شیم و به فضل خویش ما را از دیگران بی نیا ز کند ، توبه ما را بپذیرد و گنا ها ن ما را بیا مرزد، بی تردید او شنوا و ا جا بت کننده است. وصلی الله وسلم علی النبی الامی محمد وآله وصحابه ی اجمعین والحمدالله رب العا لمین.(1- ابوداود5/215)بخا ری ادب لمفردش:406،صحیح الجامع 6557)(3- مسلم4/1988)(1- فتح الباری10/492)

این کتاب بنام محرمات دربازارهای کتابفروشی باحجم کوچک ولی بامحتوای نهایت ارزشمندوجوددارد.اماآنانی که درکشورهای غیراسلامی اندوباری توقع نمایندکه ازتمدن بزرگ اسلام، بویژه ستون فقرات آن {حلال وحرام} آگاهی یابنداین اثرنهایت ساده ودربرگیرنده ی اساسی ترین مسایل حلال حرام است.بدون تردیدیک قاعده یی که برتری دین مبین اسلام رانسبت به ادیان آسمانی وزمینی مثل اوستا،بودیزم،کنفوسیوس وغیره رانشان می دهد همانا رواوناروایی است که قانون خدایی راازقانون بنده تفریق می نماید.زمانی که خودم درآسیای میانه دردانشسرایی دانشجوبودم،باربارچنین احتیاجات رادرک می کردم ولی آن زمان ازیکسوآسیای میانه ازچنین معنویتی عاری بودوازسوی دیگردین درحصارملای عربی فهم بندی بودباپیشرفتی که دانشمندان اسلام درتالیف وترجمه به زبان پارسی نمودندگویااسلام رامردمی نمودند.یکی ازهزاران علل رشدوانکشاف دیدگاهِ کمونیستی درافغانستان عبارت ازین بودکه دین رااهل مکتب فقط ازروی وعظ خطیبان مساجدمی دانستندواکثرخطیب ها برای کسب لقمه ی غذابادانش خیلی ناچیزوکم ازاسلام به صفت ناجی وپیشواحیثیتی درملایی نداشتندوروزبه روزوقاردسته ی روحانی فرو می ریخت. درحال حاضرروحیانیان ما به تکلیف نامتنهایی تعصب ومذهب پرستی مبتلااند،بسیاری از علمای ما(افغان) به اهل قبله،حاضراند بی ترس خدا مهر کفربزنند.این نوع سلیقه که زیرتاثیرپاکستان نضج گرفته وانکشاف می کند شایددردرازمدت بتواندفاجعه بارباشد.بهرحال درحروف چینی این کتابچه ی 76صفحه یی اغلاط زیادی وجودداردکه امیدواریم برمن سخت نگیریدوبدینوسیله ازنویسنده ی این کتب سپاس گذارم.س

بااحترام