آسمان تصوف پارسی (بخش اول عقاید )

بیانگر اصول و افعال اخلاقی دین{ باورشناسی و تصوف} واکنش و توضیح مسایل سیاسی، اقتصادی، زبانی، ادبی، فرهنگی، تاریخی.....

آسمان تصوف پارسی (بخش اول عقاید )

بیانگر اصول و افعال اخلاقی دین{ باورشناسی و تصوف} واکنش و توضیح مسایل سیاسی، اقتصادی، زبانی، ادبی، فرهنگی، تاریخی.....

موضوع هشتم : عده زنان

موضوع هشتم : عده زنان

معنی، حکمت، حکم شرعی، سبب، انواع عده.

معنای عده: عده در لغت عرب به معنی شمارش است و از نظر شرعی به مدت زمانی گفته می‌شود که زنی برای حلال و جایز شدن ازدواج با مردی دیگر ـ برای اطمینان از عدم حاملگی و یا عزاداری و سوگواری برای شوهرش ـ صبر می‌نماید.

حکمت عده

مراعات مدت عده برای آگاهی از وضع حاملگی مربوط به شوهر قبلی به خاطر جلوگیری از آمیخته ز شدن نسب فرزند است و در دنیای معاصر از طریق آزمایش‌های پزشکی هم می‌توان به وضع حاملگی زنان آگاهی یافت. هم‌چنین به خاطر دادن فرصت کافی برای فکر کردن مرد و زن و آینده‌نگری و تجدیدنظر در مورد جدایی و بازگشت به زندگی زناشویی و یا سوگواری به خاطر وفاداری به شوهر فوت کرده و احترام به مشاعر خانواده شوهر، و یا به خاطر پاسداری از حرمت و کرامت زن است تا موضوع حرف و گفتگوی دیگران و شایعه‌پراکنی نشود.

بر این اساس مراعات عده برای همه زنانی که طلاق داده شده و یا شوهران‌شان فوت نموده، یا نکاح ‌شان باطل گردیده ـ حتی اگر زن سالمند و نازا هم باشد و دچار عادت ماهیانه نشود ـ لازم است؛ زیرا منتفی بودن علتی، سبب منتفی بودن علت‌های دیگر نمی‌شود.

حکم شرعی و سبب عده

مراعات عده برای همه زنانی که شوهران‌شان با آنان همبستر شده‌اند و براساس نکاحی صحیح یا ناصحیح به عقد نکاح او درآمده‌اند، و از طریق طلاق یا فسخ نکاح از هم جدا شده‌اند، واجب است، اما زمانی که پیش از عروسی و ارتباط زناشویی طلاق داده شود، نیازی به مراعات عده ندارد؛ زیرا خداوند متعال در این‌باره می‌فرماید:

) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا (                                     

                      (الاحزاب / 49)

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر زنان مؤمن را به نکاح خود درآورید، اگر پیش از آن که با آنها همبستری کنید، طلاق‌شان دادید. برعهده آنها عده‌ای که آن را در نظر بگیرید، نیست».

دلایل واجب بودن رعایت عده: دلایلی در قرآن، سنت و اجماع برای واجب بودن مراعات عده توسط خانم‌ها آمده است که عبارتند از:

1- قرآن

خداوند متعال در این‌باره می‌فرماید:

) وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ ( (البقره / 228)

«زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاکی را انتظار بکشند».

و می‌فرماید:

) وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجًا یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا( (البقره / 234)

«کسانی از شما که می‌میرند و همسران را از خود برجای می‌گذارند (همسران باید) چهارماه و ده روز انتظار بکشند».

و می‌فرماید:

(وَاللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِن نِّسَائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِی لَمْ یَحِضْنَ وَأُوْلَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ (                           

                         (الطلاق / 4)

«و آن زنان شما که از عادت ماهانه مأیوسند ، اگر شک دارید (که عادت ماهانه دارند یا نه) عده آنها سه ماه است و دخترانی که هنوز عادت ماهیانه پیدا نکرده‌اند (نیز عده‌شان سه ماه است) و مدت زمان عده زنان حامله وضع حمل آنهاست».

سنت: رسول خداص فرموده‌اند:

«برای زنی که به خداوند و دنیای پس از مرگ باور دارد سوگواری بیش از سه روز جایز نیست ـ مگر برای فوت شوهر که چهارماه و ده روز برای ازدواج مجدد صبر می‌نماید».

اجماع: علما و فقهای امت اسلامی در مورد واجب بودن مراعات عده اتفاق‌نظر دارند.

انواع عده

 عده دارای سه نوع مختلف است: 1- عده از طریق «قرءم یا عادت زنانه، 2- به وسیله عادت ماهیانه 3- وضع حمل.

1- عده از طریق عادت زنانه

رعایت این عده که از نظر علمای حنفی و حنبلی، سپری شدن سه عادت ماهیانه و از نظر علمای شافعی و مالکی، سپری شدن سه بار پاک شدن و طهارت از عادت ماهیانه است، بر زنان مطلقه‌ای واجب است که نکاح‌شان صحیح یا ناصحیح بوده و عمل زناشویی با آنها انجام گرفته باشد.

2- عده ماهیانه

دخترانی که به سن عادت ماهیانه نرسیده و زنانی که به خاطر سالمندی عادت ماهیانه برایشان پیش نمی‌آید باید پس از طلاق و قبل از ازدواج مجدد سه ماه تمام صبر کنند، که از روز شروع و در پایان سه ماه قهری خاتمه پیدا می‌کند.

هم‌چنین زنانی که شوهران‌شان فوت نموده و نکاح‌شان صحیح بوده ـ هرچند عمل زناشویی با آنها انجام نگرفته باشد ـ یا زنانی که در مدت طلاق رجعی قرار دارند باید مدت چهارماه و ده روز برای ازدواج مجدد صبر نمایند.

3- وضع حمل

بر زنانی که هنگام بارداری طلاق داده می‌شود یا شوهران آنها فوت می‌نمایند، واجب است که تا وضع حمل، از ازدواج مجدد خودداری کنند؛ زیرا خداوند متعال در این‌باره می‌فرماید:

) وَأُوْلَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ(  (الطلاق / 4)

«مدت زمان زنان باردار تا وقتی استکه وضع حمل بنمایند».

چنانچه خانمی به هنگام گذرانیدن عده عادت ماهیانه متوجه حامله بودن خود گردید، عده او از عده عادت ماهیانه به عده وضع حمل تبدیل می‌شود. هم‌چنین اگر خانم نوجوانی که قبلاً عادت ماهیانه نداشته و خانم سالمندی که عادت ماهیانه‌اش قطع گردیده، در اثنای گذرانیدن مدت سه ماه، عده عادت‌شان عود نماید، عده آنها از مدت سه ماه به سه پاکی یا سه عادت ماهیانه مبدل می‌شود.

در دو مورد عده عادت ماهیانه به عده ماهیانه تبدیل می‌شود:

1-   هرگاه خانمی عده را از طریق عادت ماهیانه آغاز کند و پس از مدتی به خاطر رسیدن به سن سالمندی عادت او قطع شود، عده اش را به روش عادت سه ماهه می‌گذراند.

2-   هرگاه خانمی که طلاق رجعی داده شده و عده‌اش را آغاز کرده باشد، سپس شوهرش فوت کند، عده طلاق رجعی او به عده وفات شوهر تبدیل می‌شود.

سوگواری شرعی زنان: هرگاه فامیل نزدیک خانمی مانند برادر، عمه، مادر، عمو و ...، فوت کند، می‌تواند تا مدت سه روز از آرایش، استعمال بوی معطر، کشیدن سرمه بر چشم، استعمال حنا و استفاده از زینت‌آلات و لباس‌های رنگارنگ خودداری نماید، اما هرگاه شوهرش فوت کند، این سوگواری او تا مدت چهارماه و ده روز واجب است ادامه پیدا کند؛ زیرا از ام سلمه روایت شده که: «برای هیچ خانمی که به خداوند و آخرت ایمان دارد روا نیست بیش از سه روز برای کسی سوگوار باشد، مگر برای شوهر خود که تا چهارماه و ده روز می‌تواند به عزا بنشیند»

خانمی که شوهرش فوت کرده، مدت چهارماه و ده روز سوگواری را در منزل همسری می‌گذارند، اما خانمی که طلاق رجعی داده شده لازم نیست که آن مدت را به عزا بنشیند، اما اکثر علما آن را برای آن خانم نیز مستحب می‌دانند.

خانمی که شوهرش فوت کرده در مدت چهارماه و ده روز عزاداری برای کارهیا ضروری روزانه می‌تواند از منزل خارج شود، اما حتماً باید شب‌ها به منزل خود بازگردد. هم‌چنان که گفته شد سوگواری بر خانمی که شوهرش فوت کرده واجب است و حنفیه آن را بر زنان مطلقه طلاق بائنه صغری و کبری واجب می‌شمارند، اما اکثریت فقها آن را مستحب می‌دانند و زنانی که از طریق طلاق «رجعی یا بائن» طلاق داده شده‌اند از نظر حنفیه نه شب و نه روز را نباید از منزل خارج شوند، اما شافعیه می‌گویند تنها در صورتی زن در حال گذرانیدن عده می‌تواند منزل را ترک کند که ضرورتی وجود داشته باشد.

لازم به یادآوری است که چنانچه منزل شوهری در ایام گذرانیدن عده برای همسر ناامن باشد می‌تواند محرمی را نزد خود نگاه دارد یا به خانه یکی از محارم خود منتقل شود و در مدت عزاداری برای شوهر فوت کرده استحمام، شانه کردن، نظافت، پاسخگویی به تلفن و برخی رفت و آمدهای معمولی با خویشاوندان جایز است.

نفقه زنان در مدت عده

الف- تأمین نفقه زن مطلقه در طلاق رجعی ـ چون حکم همسر را دارد ـ بر شوهرش واجب است.

ب- هم‌چنین تأمین نفقه زنی که عده‌اش را از طریق وضع حمل می‌گذراندن واجب است؛ زیرا خداوند متعال فرموده‌اند:

) وَإِن کُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّى یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ (     

                         (الطلاق / 6)

«چنانچه زنان (مطلقه) باردار بودند، تا زمانی که وضع حمل می‌نمایند، نفقه (و مخارج) آنها را فراهم کنید».

ج- خانمی که طلاق بائنه داده شده و عده‌اش را می‌گذراند، از نظر حنفیه نفقه‌اش بر شوهر واجب است؛ زیرا باید تا پایان عده به خاطر تعلق آن به شوهر صبر کند؛ اما مالکیه و شافعیه می‌گویند: تأمین مسکن او بر شوهر واجب است؛ زیرا خداوند متعال در این‌باره فرموده است:

) أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنتُم مِّن وُجْدِکُمْ(  (الطلاق / 6)

«همان‌جا که خود سکونت دارید،به قدر استطاعت خویش آنها را هم مسکن دهید».

د- فقها در این مورد اتفاق‌نظر دارند که نفقه خانمی که شوهرش فوت کرده در مدت گذرانیدن عده از مال شوهر واجب نیست؛ چون رابطه همسری آنها با مرگ شوهر قطع شده است، اما مالکیه می‌گویند باید در مدت عده در منزل شوهر باقی بماند، اما اگر شوهر مستأجر بوده و کرایه منزل را قبلاً پردخت ننموده ماندن خانم او در منزل اجاره‌ای واجب نیست.


ادامه مطلب ...

بیان امورفرعی که به وسیله ی آنها اهل سنت وجماعت ازدیگران متمایز

بیان امورفرعی که به وسیله ی آنها اهل سنت وجماعت ازدیگران متمایز می شوند:

شامل خواندن نمازپشت سرهرنیکوکاروفاجر{بناچار}جایزاست

اصل متن نسفیه:

وخواندن نمازپشت سرهرنیکوکاروفاجری {بناچار}جایز است ومابرهرنیکوکاروفاجری که{مسلمان} باشد نماز میت را می خوانیم وجز به نیکی وخیر ازصحابه (رضی  الله عنهم) یاد نمی کنیم . وبهشتی بئدن ده نفری راکه رسول خدا«بهشت را به آنان مژده داده» تصدیق می کنیم  وبطور معین بهشتی یا دوزخی بودن  کسی را تصدیق نمی نمائیم . ودرسفر وحضر(درشهر وخانه ی خود) مسح برخفین (جراب ) راجایز می شماریم ونبیزجرّة (کشمش وخرمایی که درآب تر می شود) راحرام نمی دانیم و«معتقدیم » که ولی الله به درجه ی انبیاء نمی رسد و{هیچ} انسانی بدانجا نمی رسد که امرونهی ازاوساقط شود .

شرح لغات:

برّ اسم فاعل ازبرر دراصل بارر بوده که  جمع ابرار است یعنی صالح ونیکوکار

 نبیذ: خرماوکشمش که درآب ترگردد

جرّة : ظرف سفالی

شرح اجمالی: شارح+ دکترعبدالملک السعدی عراقی

ازینجاتا آخر که چندعنوان بیش نیست مسایلی اندکه می بایست درعلم فقه درمورد آن بحث گردد اصلاً موضوعات فقهی انداما حضرت  مفتی الثقلین نجم الدین عمر نسفی لازم دیده که آن رادرین بخش وارد نماید وجناب شارح ((رح) آن را قرارذیل شرح نموده است:

1- همان گونه که نماز پشت سر نیکوکار جایز است  پشت سرفاسق نیز به ناچار جایز است درصورتی که او امرحرامی را که دلیل آن قطعی ومسلم است ویابه عباره ی دیگر آن حرامی که حرام بودن آن دردین ثابت شده ،حلال نداند.درصورتی که او حرام را حلال ویا برعکس پندارد کافر وفاسق خواهد بود نماز در عقب او جایز نیست. وهمچنین نمازدرپشت سربدعتگذار جایزاست ملدامی که بدعتش منجربه کفر یانقص درارکان نمازووضونگردد.زیرا رسول خدافرمودند:صلوخلف کل برّوفاجروعلی کل برّ وفاجر:پشت سرهرنیکوکار وفاسقی نماز بخوانیدوبرهرنیکوکاروفاسق نماز میت بخوانید.علمای سلف پشت سر حاکمان فاسق نمازخوانده اند.واگردرین موردحدیثی آمده باشدکه مانع این امر گرددحمل برکراهت آن می گردد نه برعدم جوازآن .درطول تاریخ این امت برتارک اصلواة وفاسق نمازمیت خوانده اند.ودرحدیث گرانبهای حضرت رسول خداآمده است:لاتدعو االصلاة علی من مات من اهل القبلةِ: نمازمیت رابرهرکسی که مسلمان باشد ترک نکنید.

2- نبایدازصحابه ی پیغمبرخدا(ص) جز به خیر ونیکی یادکرد :

امادشنام دادن به صحابی وبدگویی ازآنان ودخالت دراینکه بعضی ازآنها به صواب رفتتندوبعضی خطا کردندقطعاً حرام است.وچه بسا گاهی کفرباشد.پیامبر خدافرمودند: لاتسبوا اصحابی فلو ان احدکم انفق مثل اُحُدٍ مابلغ مدّ احدهم ولانصیفهُ . ترجمه:به یاران من ناسزا نگوئید اگر هریک ازشما به اندازه ی کوه احد انفاق کند به یک مد از آنان یا نصف آنان نمیرسد.ونیزفرموداکرمواصحابی فانکم خیارکم :یاران مراگرامی داریدبه یقین آنان بهترین شمااند.ودرجای دیگری فرمودند:الله الله فی اصحابی لاتتخذوهم غرضاًمن بعدی فمن احبهم فبحبی  احبهم ومن ابغضهم فببغضی ابغضهم  ومن هذاهم فقد آذانی ومن آذانی فقدآذی  الله ومن آذی الله تعالی فیوشک من ان یاخذه  الله تعالی. ترجمه :درموردیارانم ازخداپرواکنیدآنهارابعدازمن هدف اغراض خود قرارندهید پس هرکس آنانرادوست بداردبه سبب دوستی من آنان رادوست داشته  است  وهرکس آنانرادشمن دارد به سبب دشمنی من آنانرادشمن داشته است وهرکس آنانراآزاربدهد مراآزارداده وهرکس مراآزاردادخداراآزارداد وهرکس خداراآزرده کندخداوند به زودی اورا گرفتار عذاب خودسازد. امامتهم کردن صحابه به اینکه بعدازپیامبر(ع) مرتدشده اند مسلماً منافی ومخالف بابسیاری ازآیات واحادیثی  است که دلالت برخشنودی خدا وندازآنان دارندوآیاتی است که( 195عمران) تصدیق  باقی دارد

آیاکسی به درجه ومقام انبیاء می رسد ؟

آیاکسی به درجه ومقام انبیاء می رسد ؟

هیچ کسی به درجه ومقام انبیاءنمی رسدهرقدرکه پرهیزگاروباتقواهم باشدچون پیامبرازگناه معصوم است وازسرانجام سوء نیزمصؤن ،درحالی که دیگران چنین نیستند.گذشته ازین پیامبربامشاهده ی فرشته ی وحی گرامی داشته شده است واوتمام اوصاف اولیاءرادارد وکسی بااین دیدگاه مخالفت ننموده است مگرکرامیه که جایز می دانند ولی ازپیامبربرترباشد ،درحالی که این اعتقادکفراست{اولیاءبه برکت تعقیب راهِ انبیاء به درجات صعود می کندواین طائفه رادربرابر مقام انبیاء علیهم السلام  مقداری نیست مگرحالت درویزه گی .- نقشبندی}

آیامقام ولایت برتراست یامقام نبوت؟

 شکی نیست که پیامبرهردومقام رادارداماکرام یک برتراست؟

گروهی معتقدندکه نبوت برترازولایت است زیرانبوت علمی است برای کامل کردن دیگران . واحادیث زیادی است که دلالت دارندبراین که عالِم برترازعابداست.{درشرح فارسی مختصرالمعانی «ترجمه ی :استادحسن عرفان» حضرت ملاسعدتفتازانی (رح) بعدازشرح وتفصیل مقام علم وعالم می پرسد که عالم می تواندجاهل باشد؟درحالی که جهل نقطه ی مقابل علم است ،پاسخ را خودآن مرحوم ارایه می نمایند:بلی آن عالمی که بی عمل است وبه علمش عمل نمی کند اوجاهل است.درعمل مشاهده شده هرزمان که مردم محل به ملای مسجد سبک نگاه کننداودروزهای آدینه برای ارتقاء مقام خودش وصف علم وعالم را می نماید.البته تنهااین سخن محیط پاکستان وافغانستان رادرنظردارد نقشبندی} ودسته یی هم معتقدندکه ولایت بهترازنبوت است زیراولایت معرفت خداوندوتقرب به او وصفای قلب است( تأسف بحال این دسته)

آیاکسی به درجه ومقامی می رسدکه تکالیف شرعی  ازاوساقط شود؟

هرقدرکه انسان دارای صلاحیت ،کمال وتقواشود غیرممکن است که اوامرونواهی  شرعی  ازاوساقط شود{که مؤظف به رعایت آنها نباشد}به دلیل اینکه اوامرونواهی شرعی عام اندوخطاب به همه .که مجتهدین  اسلام همه اتفاق نظردارند واجماع مسلمین نیزاست.بعضی اباحیّه معتقدنددکه هرگاه انسان به غایت محبت  وصفارسید امرونهی شرعی ازاوساقط می شودوباانجام منکرات مستحق دوزخ نمی گردد.وبری هم معتقدندکه که عبادات ظاهری مانند(نماز،روزه، زکات وحج) وغیره ازاو ساقط می گردد وعبادت اوفقط تفکراست. تمام این اباطیل کفراست،این طوائف اندک تأملی نتوانسته اندکنند که اگرقرارباشدرفعت درجه ی مؤمن سبب خروج اوازعبادت گرددپیامبران نخستینیان بودندکه می بایست عبادت را ترک می کردند درحالی که پیامبران زیادترازامت به عبادت مشغول بوده اند. پیامبرخدافرموده اندکه :اذااحبّ الله عبداً لم یضرهُ ذنب .ترجمه : هرگاه خداوندمتعال  بنده یی رادوست داشته باشدهیچ گناهی به او ضررنمی رساند.{بدین معنی است که هرگاه مردم عادی دربر ابرعملی قراربگیرندکه انجام آن گناه محسوب شودبه  مشکل خواهندتوانست ازآن فرارنماینداما اگرمقربان درمقابل چنین حادثه ی قرار می گیرندتوگویی که کنارزدن آن برابر به دورنمودن یک خس ازکنارجاده به این دسته مشکل ایجادنمی کندو درآن غرق نمی شوندچنانچه یکی ازسالکان به یکی ازجنابان «مولاناها» گفته بود که شمابه شیران گرسنه یی مانندیدکه درقفس بنداندهرگاه بتوانند قفس راشکستن گوشت خام را بدون جویدن می بلعنداماسالکان نفس مطمئنه دارندودرهروضعی آرامش را می توانندحفظ کنند .نقشبندی}