تعریف، حکم شرعی، شروط و آثار و کفاره و پایان حکم ظهار.
تعریف ظهار: ظهار آن است که مردی همسرش را به یکی از زنان محرم خود ـ زنانی که ازدواج با آنها مطلقاً و برای همیشه به خاطر خویشاوندی و یا شیرخوارگی یا خویشاوندی سبب حرام است ـ تشبیه کند.
حکم شرعی: ظهار به اتفاق علما حرام است و انجام دهنده آن دچار معصیت میشود؛ زیرا خداوند متعال در اینباره فرمودهاند:
) وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ (
(الاحزاب / 4)
«آن همسرانی را که مورد «ظهار» قرار میدهید، مادران شما نگردانیده است».
این است که از شوهری بالغ، مسلمان (در رأی حنفیه و مالکیه) و مختار (در رأی اکثریت) و با میل و اراده خویش، در مورد همسری مسلمان یا اهل کتاب خردسال یا بزرگسال با لفظی صریح و یا کنایه جاری شود. لفظ صریح مانند این که مرد به همسرش بگوید: تو به جای مادرم هستی و کنایه مثل اینکه بگوید: تو به مادرم شباهت داری. اما در کنایه باید قصد و نیت ظهار وجود داشته باشد.
لازم به یادآوری است که ظهار زن نسبت به مرد معتبر نیست. مثلاً اگر زنی خطاب به شوهرش بگوید: تو همچون برادرم هستی، لغو و بیاعتبار است، اما امام احمد کفاره ظهار را بر زنی که چنین بگوید واجب میداند؛ زیرا سخن ناپسند و نادرستی را گفته است.
1- اکثر علما اتفاقنظر دارند که قبل از دادن کفاره، ارتباط زناشویی و همبستری و مقدمات آن و نگاه شهوتآمیز به همسر حرام است، اما شافعیه رأیشان بر این است که فقط عمل زناشویی در حال ظهار و قبل از کفاره حرام است؛ زیرا خداوند متعال در اینباره میفرماید:
) وَالَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا( (المجادله / 3)
«کسانی که زنانشان را ظهار میکنند، و سپس از آنچه گفتهاند پشیمان میشوند. برایشان فرض است که پیش از همبستری بندهای را آزاد نمایند ...».
چنانچه پیش از کفاره زن و شوهر با یکدیگر همبستر شوند، باید توبه و استغفار بنمایند و به جز کفاره دادن چیز دیگری بر آنان واجب نمیشود؛ زیرا رسول خداص خطاب به مردی که پیش از کفاره با همسرش همبستر شده بود فرمود:
«قبل از عملی نمودن آنچه خداوند تو را به آن دستور داده، بار دیگر با او همبستر مشو».
2- همسر میتواند از شوهرش خواهان همبستری بشود؛ زیرا این جزو حقوق مسلم اوست و چنانچه کارشان به محکمه و دادگاه کشانیده بشود، قاضی شوهر را در ارتباط عمل زناشویی با همسرش به دادن کفاره مجبور مینماید و چنانچه حاضر به این کار نشود، قاضی به جدایی میان آنها حکم مینماید.
3- ظهار سبب قطع روابط زن و شوهر نمیشود؛ زیرا ظهار چیزی نیست که مانند طلاق سبب جدایی میان زن و شوهر بشود.
4- شریعت اسلام بر کسی که اقدام به ظهار نموده، کفارهای را واجب گردانیده، اما در زمان جاهلیت چنین نبوده و به محض ظهار، زن برای همیشه نسبت به شوهرش حرام میگشت. کفاره ظهار بر اساس آیه 2 و 4 سوره المجادله به ترتیب یکی از سه مورد زیر است:
آزاد نمودن یک نفر برده قبل از عمل زناشویی، یا دو ماه روزه پشت سر هم، و یا اگر هیچیک از آنها را نتوانست، باید به شصت نفر مستمند غذا بدهد.
پایان حکم ظهار: حکم ظهار از این نظر که موقت باشد یا مؤبد، پایانپذیر است.
الف- اظهار موقت: اگر مردی خطاب به همسرش بگوید: «برای مدت یک روز یا یک ماه یا یک سال تو همچون مادرم خواهی بود». اکثریت علما بر این باورند که، پس از پایان یافتن آن مدت بدون نیاز به دادن کفاره حکم ظهار نیز خاتمه مییابد.
ب- ظهار مؤبد: حکم ظهار مطلق یا مؤبد به اتفاق علما پس از تصمیم نقض، کفاره و یا پس از سپری شدن آن و طلاق پایان میپذیرد؛ زیرا بقای حکم بدون محکوم علیه معنا ندارد.
.
معنی، حکمت، حکم شرعی، سبب، انواع عده.
معنای عده: عده در لغت عرب به معنی شمارش است و از نظر شرعی به مدت زمانی گفته میشود که زنی برای حلال و جایز شدن ازدواج با مردی دیگر ـ برای اطمینان از عدم حاملگی و یا عزاداری و سوگواری برای شوهرش ـ صبر مینماید.
مراعات مدت عده برای آگاهی از وضع حاملگی مربوط به شوهر قبلی به خاطر جلوگیری از آمیخته ز شدن نسب فرزند است و در دنیای معاصر از طریق آزمایشهای پزشکی هم میتوان به وضع حاملگی زنان آگاهی یافت. همچنین به خاطر دادن فرصت کافی برای فکر کردن مرد و زن و آیندهنگری و تجدیدنظر در مورد جدایی و بازگشت به زندگی زناشویی و یا سوگواری به خاطر وفاداری به شوهر فوت کرده و احترام به مشاعر خانواده شوهر، و یا به خاطر پاسداری از حرمت و کرامت زن است تا موضوع حرف و گفتگوی دیگران و شایعهپراکنی نشود.
بر این اساس مراعات عده برای همه زنانی که طلاق داده شده و یا شوهرانشان فوت نموده، یا نکاح شان باطل گردیده ـ حتی اگر زن سالمند و نازا هم باشد و دچار عادت ماهیانه نشود ـ لازم است؛ زیرا منتفی بودن علتی، سبب منتفی بودن علتهای دیگر نمیشود.
مراعات عده برای همه زنانی که شوهرانشان با آنان همبستر شدهاند و براساس نکاحی صحیح یا ناصحیح به عقد نکاح او درآمدهاند، و از طریق طلاق یا فسخ نکاح از هم جدا شدهاند، واجب است، اما زمانی که پیش از عروسی و ارتباط زناشویی طلاق داده شود، نیازی به مراعات عده ندارد؛ زیرا خداوند متعال در اینباره میفرماید:
) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا (
(الاحزاب / 49)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر زنان مؤمن را به نکاح خود درآورید، اگر پیش از آن که با آنها همبستری کنید، طلاقشان دادید. برعهده آنها عدهای که آن را در نظر بگیرید، نیست».
دلایل واجب بودن رعایت عده: دلایلی در قرآن، سنت و اجماع برای واجب بودن مراعات عده توسط خانمها آمده است که عبارتند از:
خداوند متعال در اینباره میفرماید:
) وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ ( (البقره / 228)
«زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاکی را انتظار بکشند».
و میفرماید:
) وَالَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنکُمْ وَیَذَرُونَ أَزْوَاجًا یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا( (البقره / 234)
«کسانی از شما که میمیرند و همسران را از خود برجای میگذارند (همسران باید) چهارماه و ده روز انتظار بکشند».
و میفرماید:
(وَاللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِن نِّسَائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِی لَمْ یَحِضْنَ وَأُوْلَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ (
(الطلاق / 4)
«و آن زنان شما که از عادت ماهانه مأیوسند ، اگر شک دارید (که عادت ماهانه دارند یا نه) عده آنها سه ماه است و دخترانی که هنوز عادت ماهیانه پیدا نکردهاند (نیز عدهشان سه ماه است) و مدت زمان عده زنان حامله وضع حمل آنهاست».
سنت: رسول خداص فرمودهاند:
«برای زنی که به خداوند و دنیای پس از مرگ باور دارد سوگواری بیش از سه روز جایز نیست ـ مگر برای فوت شوهر که چهارماه و ده روز برای ازدواج مجدد صبر مینماید».
اجماع: علما و فقهای امت اسلامی در مورد واجب بودن مراعات عده اتفاقنظر دارند.
عده دارای سه نوع مختلف است: 1- عده از طریق «قرءم یا عادت زنانه، 2- به وسیله عادت ماهیانه 3- وضع حمل.
رعایت این عده که از نظر علمای حنفی و حنبلی، سپری شدن سه عادت ماهیانه و از نظر علمای شافعی و مالکی، سپری شدن سه بار پاک شدن و طهارت از عادت ماهیانه است، بر زنان مطلقهای واجب است که نکاحشان صحیح یا ناصحیح بوده و عمل زناشویی با آنها انجام گرفته باشد.
دخترانی که به سن عادت ماهیانه نرسیده و زنانی که به خاطر سالمندی عادت ماهیانه برایشان پیش نمیآید باید پس از طلاق و قبل از ازدواج مجدد سه ماه تمام صبر کنند، که از روز شروع و در پایان سه ماه قهری خاتمه پیدا میکند.
همچنین زنانی که شوهرانشان فوت نموده و نکاحشان صحیح بوده ـ هرچند عمل زناشویی با آنها انجام نگرفته باشد ـ یا زنانی که در مدت طلاق رجعی قرار دارند باید مدت چهارماه و ده روز برای ازدواج مجدد صبر نمایند.
بر زنانی که هنگام بارداری طلاق داده میشود یا شوهران آنها فوت مینمایند، واجب است که تا وضع حمل، از ازدواج مجدد خودداری کنند؛ زیرا خداوند متعال در اینباره میفرماید:
) وَأُوْلَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ( (الطلاق / 4)
«مدت زمان زنان باردار تا وقتی استکه وضع حمل بنمایند».
چنانچه خانمی به هنگام گذرانیدن عده عادت ماهیانه متوجه حامله بودن خود گردید، عده او از عده عادت ماهیانه به عده وضع حمل تبدیل میشود. همچنین اگر خانم نوجوانی که قبلاً عادت ماهیانه نداشته و خانم سالمندی که عادت ماهیانهاش قطع گردیده، در اثنای گذرانیدن مدت سه ماه، عده عادتشان عود نماید، عده آنها از مدت سه ماه به سه پاکی یا سه عادت ماهیانه مبدل میشود.
در دو مورد عده عادت ماهیانه به عده ماهیانه تبدیل میشود:
1- هرگاه خانمی عده را از طریق عادت ماهیانه آغاز کند و پس از مدتی به خاطر رسیدن به سن سالمندی عادت او قطع شود، عده اش را به روش عادت سه ماهه میگذراند.
2- هرگاه خانمی که طلاق رجعی داده شده و عدهاش را آغاز کرده باشد، سپس شوهرش فوت کند، عده طلاق رجعی او به عده وفات شوهر تبدیل میشود.
سوگواری شرعی زنان: هرگاه فامیل نزدیک خانمی مانند برادر، عمه، مادر، عمو و ...، فوت کند، میتواند تا مدت سه روز از آرایش، استعمال بوی معطر، کشیدن سرمه بر چشم، استعمال حنا و استفاده از زینتآلات و لباسهای رنگارنگ خودداری نماید، اما هرگاه شوهرش فوت کند، این سوگواری او تا مدت چهارماه و ده روز واجب است ادامه پیدا کند؛ زیرا از ام سلمه روایت شده که: «برای هیچ خانمی که به خداوند و آخرت ایمان دارد روا نیست بیش از سه روز برای کسی سوگوار باشد، مگر برای شوهر خود که تا چهارماه و ده روز میتواند به عزا بنشیند»
خانمی که شوهرش فوت کرده، مدت چهارماه و ده روز سوگواری را در منزل همسری میگذارند، اما خانمی که طلاق رجعی داده شده لازم نیست که آن مدت را به عزا بنشیند، اما اکثر علما آن را برای آن خانم نیز مستحب میدانند.
خانمی که شوهرش فوت کرده در مدت چهارماه و ده روز عزاداری برای کارهیا ضروری روزانه میتواند از منزل خارج شود، اما حتماً باید شبها به منزل خود بازگردد. همچنان که گفته شد سوگواری بر خانمی که شوهرش فوت کرده واجب است و حنفیه آن را بر زنان مطلقه طلاق بائنه صغری و کبری واجب میشمارند، اما اکثریت فقها آن را مستحب میدانند و زنانی که از طریق طلاق «رجعی یا بائن» طلاق داده شدهاند از نظر حنفیه نه شب و نه روز را نباید از منزل خارج شوند، اما شافعیه میگویند تنها در صورتی زن در حال گذرانیدن عده میتواند منزل را ترک کند که ضرورتی وجود داشته باشد.
لازم به یادآوری است که چنانچه منزل شوهری در ایام گذرانیدن عده برای همسر ناامن باشد میتواند محرمی را نزد خود نگاه دارد یا به خانه یکی از محارم خود منتقل شود و در مدت عزاداری برای شوهر فوت کرده استحمام، شانه کردن، نظافت، پاسخگویی به تلفن و برخی رفت و آمدهای معمولی با خویشاوندان جایز است.
الف- تأمین نفقه زن مطلقه در طلاق رجعی ـ چون حکم همسر را دارد ـ بر شوهرش واجب است.
ب- همچنین تأمین نفقه زنی که عدهاش را از طریق وضع حمل میگذراندن واجب است؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
) وَإِن کُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّى یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ (
(الطلاق / 6)
«چنانچه زنان (مطلقه) باردار بودند، تا زمانی که وضع حمل مینمایند، نفقه (و مخارج) آنها را فراهم کنید».
ج- خانمی که طلاق بائنه داده شده و عدهاش را میگذراند، از نظر حنفیه نفقهاش بر شوهر واجب است؛ زیرا باید تا پایان عده به خاطر تعلق آن به شوهر صبر کند؛ اما مالکیه و شافعیه میگویند: تأمین مسکن او بر شوهر واجب است؛ زیرا خداوند متعال در اینباره فرموده است:
) أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنتُم مِّن وُجْدِکُمْ( (الطلاق / 6)
«همانجا که خود سکونت دارید،به قدر استطاعت خویش آنها را هم مسکن دهید».
د- فقها در این مورد اتفاقنظر دارند که نفقه خانمی که شوهرش فوت کرده در مدت گذرانیدن عده از مال شوهر واجب نیست؛ چون رابطه همسری آنها با مرگ شوهر قطع شده است، اما مالکیه میگویند باید در مدت عده در منزل شوهر باقی بماند، اما اگر شوهر مستأجر بوده و کرایه منزل را قبلاً پردخت ننموده ماندن خانم او در منزل اجارهای واجب نیست.
بیان امورفرعی که به وسیله ی آنها اهل سنت وجماعت ازدیگران متمایز می شوند:
شامل خواندن نمازپشت سرهرنیکوکاروفاجر{بناچار}جایزاست
اصل متن نسفیه:
وخواندن نمازپشت سرهرنیکوکاروفاجری {بناچار}جایز است ومابرهرنیکوکاروفاجری که{مسلمان} باشد نماز میت را می خوانیم وجز به نیکی وخیر ازصحابه (رضی الله عنهم) یاد نمی کنیم . وبهشتی بئدن ده نفری راکه رسول خدا«بهشت را به آنان مژده داده» تصدیق می کنیم وبطور معین بهشتی یا دوزخی بودن کسی را تصدیق نمی نمائیم . ودرسفر وحضر(درشهر وخانه ی خود) مسح برخفین (جراب ) راجایز می شماریم ونبیزجرّة (کشمش وخرمایی که درآب تر می شود) راحرام نمی دانیم و«معتقدیم » که ولی الله به درجه ی انبیاء نمی رسد و{هیچ} انسانی بدانجا نمی رسد که امرونهی ازاوساقط شود .
شرح لغات:
برّ اسم فاعل ازبرر دراصل بارر بوده که جمع ابرار است یعنی صالح ونیکوکار
نبیذ: خرماوکشمش که درآب ترگردد
جرّة : ظرف سفالی
شرح اجمالی: شارح+ دکترعبدالملک السعدی عراقی
ازینجاتا آخر که چندعنوان بیش نیست مسایلی اندکه می بایست درعلم فقه درمورد آن بحث گردد اصلاً موضوعات فقهی انداما حضرت مفتی الثقلین نجم الدین عمر نسفی لازم دیده که آن رادرین بخش وارد نماید وجناب شارح ((رح) آن را قرارذیل شرح نموده است:
1- همان گونه که نماز پشت سر نیکوکار جایز است پشت سرفاسق نیز به ناچار جایز است درصورتی که او امرحرامی را که دلیل آن قطعی ومسلم است ویابه عباره ی دیگر آن حرامی که حرام بودن آن دردین ثابت شده ،حلال نداند.درصورتی که او حرام را حلال ویا برعکس پندارد کافر وفاسق خواهد بود نماز در عقب او جایز نیست. وهمچنین نمازدرپشت سربدعتگذار جایزاست ملدامی که بدعتش منجربه کفر یانقص درارکان نمازووضونگردد.زیرا رسول خدافرمودند:صلوخلف کل برّوفاجروعلی کل برّ وفاجر:پشت سرهرنیکوکار وفاسقی نماز بخوانیدوبرهرنیکوکاروفاسق نماز میت بخوانید.علمای سلف پشت سر حاکمان فاسق نمازخوانده اند.واگردرین موردحدیثی آمده باشدکه مانع این امر گرددحمل برکراهت آن می گردد نه برعدم جوازآن .درطول تاریخ این امت برتارک اصلواة وفاسق نمازمیت خوانده اند.ودرحدیث گرانبهای حضرت رسول خداآمده است:لاتدعو االصلاة علی من مات من اهل القبلةِ: نمازمیت رابرهرکسی که مسلمان باشد ترک نکنید.
2- نبایدازصحابه ی پیغمبرخدا(ص) جز به خیر ونیکی یادکرد :
امادشنام دادن به صحابی وبدگویی ازآنان ودخالت دراینکه بعضی ازآنها به صواب رفتتندوبعضی خطا کردندقطعاً حرام است.وچه بسا گاهی کفرباشد.پیامبر خدافرمودند: لاتسبوا اصحابی فلو ان احدکم انفق مثل اُحُدٍ مابلغ مدّ احدهم ولانصیفهُ . ترجمه:به یاران من ناسزا نگوئید اگر هریک ازشما به اندازه ی کوه احد انفاق کند به یک مد از آنان یا نصف آنان نمیرسد.ونیزفرموداکرمواصحابی فانکم خیارکم :یاران مراگرامی داریدبه یقین آنان بهترین شمااند.ودرجای دیگری فرمودند:الله الله فی اصحابی لاتتخذوهم غرضاًمن بعدی فمن احبهم فبحبی احبهم ومن ابغضهم فببغضی ابغضهم ومن هذاهم فقد آذانی ومن آذانی فقدآذی الله ومن آذی الله تعالی فیوشک من ان یاخذه الله تعالی. ترجمه :درموردیارانم ازخداپرواکنیدآنهارابعدازمن هدف اغراض خود قرارندهید پس هرکس آنانرادوست بداردبه سبب دوستی من آنان رادوست داشته است وهرکس آنانرادشمن دارد به سبب دشمنی من آنانرادشمن داشته است وهرکس آنانراآزاربدهد مراآزارداده وهرکس مراآزاردادخداراآزارداد وهرکس خداراآزرده کندخداوند به زودی اورا گرفتار عذاب خودسازد. امامتهم کردن صحابه به اینکه بعدازپیامبر(ع) مرتدشده اند مسلماً منافی ومخالف بابسیاری ازآیات واحادیثی است که دلالت برخشنودی خدا وندازآنان دارندوآیاتی است که( 195عمران) تصدیق باقی دارد